تجدید نظر

/tajdidenazar/

    amendment
    rehearing
    review
    revision

فارسی به انگلیسی

تجدید نظر در حوزه انتخاباتی
reapportionment

تجدید نظر در متن بر اساس مقابله
recension

تجدید نظر طلبانه
revisionist

تجدید نظر کردن
reconsider, revise, rehear

تجدید نظر کردن در ارزش پول
revalue

مترادف ها

review (اسم)
خلاصه، رژه، عقیده، مرور، مجله، بازدید، نشریه، تجدید نظر

revision (اسم)
اصلاح، باز بینی، مرور، بازدید، چاپ تازه، چاپ اصلاح شده، تجدید نظر، رسیدگی ثانوی

reconsideration (اسم)
تجدید نظر

revisal (اسم)
مرور، تجدید نظر

پیشنهاد کاربران

بازنگری. دگربینی. نو نگری :تجدید نظر .
Reassessment
تجدید نظر کردن: دوباره بررسی کردن
یعنیاز کارت منصرف شدن و فکر بهتر کردن
به روز کردن ، آپدیت کردن ، اصلاح کردن
استیناف
این ترکیب تازى ( اربى ) ست اگرچه واژه نظر را تازیان از واژه نگر Negar در پارسى برداشته اند ولى این ساختار تازى ( اربى ) ست و برابرهاى پارسى آن اینهاست: بازنگرى Baznegari ( پارسى: تجدید نظر - بازنگر Baznegar: تجدیدنظرکننده - بازنگریخواه Baznegarixah ( پارسى: کسى
...
[مشاهده متن کامل]

که خواستار تجدید نظر است ) ، نونگرىNonegari ( پارسى: تجدید نظر ، بینش و دیدگاه تازه و نو داشتن - نونگرNonegar ( پارسى: تجدیدنظرکننده ، داراى بینش نو و تازه ) ، بازویراست Bazvirast ( پهلوى: اَپاچ ویراست: تجدیدنظر ، بازنگرى ، بازسازى ، بهسازى ، اصلاح دوباره - بازویراستن
Bazvirastan : اصلاح - تجدیدنظر - بازسازى - بهسازى کردن - بازویراستار Bazvirastar ( پهلوى: اَپاچ ویراستار : تجدیدنظر - بازسازى کننده ، بهساز ، مُصلح ، اصلاح گر ) ، اِوَرز Evarz ( پهلوى: انقلاب ، نهضت ، جنبش ، تجدیدنظر ، بازدید ، سان دیدن و . . . )

بپرس