تجانس

/tajAnos/

    homegeneity
    paronymy
    homogeneity

فارسی به انگلیسی

تجانس اوایی
alliteration

مترادف ها

congruence (اسم)
موافقت، تناسب، تجانس

congruency (اسم)
موافقت، تناسب، تجانس

congruity (اسم)
موافقت، تجانس، هم نهشت بودن

پیشنهاد کاربران

هم مایِگی، هممایگی، همماییک،
هم مادگی، هممادگی، هممادیک
همماده بودن، هممایه بودن
در یک محیط پویایی مثل سازمان، هم جنس بودن
مثل زن و زن
مرد و مرد
همسانی
در ریاضیات: تشابه
بنظرم
هم جنس بودن، از یک جنس بودن
حالا این تجانس می تونه اخلاقی یا عقیدتی باشه ( همرنگی ) یا واقعی باشه ( هردو طلا، هر دو نقره، هردو . . . )
[هندسه] انبساط یا انقباض ( بنظرم میاد ازین جهت این نام رو گرفته که جنس شکل قبل تجانس و بعد آن یکی دانسته شده )
همگنی
همریختی