consolidation (اسم)
تقویت، اتحاد، ترکیب، تثبیت، تحکیم، قوام
confirmation (اسم)
تاکید، تصدیق، تایید، شهادت، تثبیت، ابرام، استقرار
stabilization (اسم)
استواری، تثبیت، تحکیم، ایجاد موازنه
fixation (اسم)
ثابت کردن، تثبیت، تحکیم، تعیین، تعلق خاطر، دلبستگی زیاد، عشق زیاد، خیره شدگی
fixing (اسم)
لوازم، حاشیه، تثبیت، ثبوت
fixity (اسم)
قرار، استواری، ثبات، تثبیت، پایداری، ثبوت