رها کردن، تسلیم شدن، ترک گفتن، واگذار کردن، تبعید کردن، دل کندن
تبعید کردن
تبعید کردن، جابجا کردن، جانشین شدن، جای چیزی را عوض کردن
تبعید کردن، دور کردن، طرد کردن، اخراج بلد کردن
تبعید کردن، اخراج کردن، نفی بلد کردن
تبعید کردن، ترک کردن، از کشور خود راندن
تبعید کردن، تحریم کردن، بد دانستن، نهی کردن، بازداشتن از
تبعید کردن، دفع کردن، بیرون انداختن، بیرون آمدن، از قالب دراوردن