banish, exile, expatriate, proscribe, relegate, to banish, to exile
مترادف ها
exile(اسم)
تبعید، نفی، جلای وظن
banishment(اسم)
تبعید، اخراج، نفی
deportation(اسم)
تبعید، اخراج، حمل، نفی بلد، جلای وطن
expulsion(اسم)
تبعید، اخراج، حذف، راندگی، دفع، بیرون شدگی
transportation(اسم)
تبعید، انتقال، حمل و نقل، بارکشی، ترابری، نقل، سرویس باربری
transmigration(اسم)
تبعید، فرهنگسار، فراکوچ
proscription(اسم)
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه
پیشنهاد کاربران
♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_exile به معنای تبعید کردن؛ نفیِ بلد کردن؛ و جزین. ا↙️ #آزشتن ( �zeš. t. an ) یا: #آزیلیدن ( �z. il. id. an ) 👈 آز ( پیشوند، به معنای بیرون —� بسنجید با: آزمودن. ) - - یل ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانی - hrd به معنای وانهادن، ترک کردن، فروگذاشتن، بیرون ریختن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر ) ... [مشاهده متن کامل]
🔺نکته: ستاکِ حالِ آزِشتن می شود: آزیل. بسنجید با: هشتن —� هل. ) ▪️مثال: ۱ - گاهی هم چنین می شود که مردم یک شاهِ خودکامه را می آزیلَند ( تبعید می کنند. ) ۲ - دولتِ یونان به سالِ ۱۹۶۷ میکیس تئودراکیس را نخست برای چند ماه زندانی کرد، و سپس وی را از کشور آزِشت ( تبعید کرد. ) 🔺 توجه: 🔹 #exiled or: #banished #آزشته ( آزِشته ) ▪️مثال: بسیاری از آزِشتگان ( تبعیدشدگان ) به سیبری دورانِ آزیلشِ خود را به پایان نرسانده، همان جا جان سپردند. 🔸 #exile تبعید 🔸 #آزیلش ( آزیلِش ) یا: #آزشت ( آزِشت ) ▪️مثال: ۱ - او دریافته بود که راهی برای برگشت به کشورش نیست، و در آزیلِش ( تبعید ) خواهد مرد. ۲ - آزِشت کن تو مرا برای همیشه در زندانِ تنت. ( بزرگمهر صالحی ) 🔹 #exile تبعیدی 🔹 #آزیل ▪️مثال: امروزه بسیاری از آزیل های سرخپوستِ آمریکایی در مکزیک زندگی می کنند. 🔸 #exile_colony 🔸 #آزیلش گاه یا: #آزیل گاه 🔹 #exiler تبعیدکننده 🔹 #آزیل گر یا: #آزیلش گر ☑️ هم ریشه های دیگرِ #آزشتن ، #آزیلش و #آزیل در زبان های ایرانی: اوستایی 👈 رها کردن ➖ harez فارسی میانه� 👈� ترک کردن، فروگذاشتن� ➖�� - hil فارسی میانه ترفانی� 👈� رها کردن ، ترک کردن� ➖� - hyl فارسی� 👈� هلیدن، وِل، ویلان، یله، ولو، هرز، هرزه کردی� 👈� رها کردن ، ترک کردن� ➖� hēlān بختیاری 👈� اجازه دادن، رها کردن ➖ heštan بیدگلی 👈 گذاشتن، اجازه دادن ➖ harz چالی 👈 رها کردن، هشتن ➖ harz میمه ای� 👈� ترک کردن ، رها کردن� ➖� - a - hal بلوچی� 👈� رها کردن، ترک کردن� ➖� - h ) ill ) دوانی� 👈� سرگردان� ➖� eylun سیوندی� 👈� ول� ➖� vyel پشتو� 👈� رها، آزاد� ➖� ela پراچی� 👈� رها، آزاد� ➖� ēlā فارسی افغانستان� 👈� سردادن، گذاشتن� ➖� ēlā dādan فریزی� 👈� گذاشتن�� ➖� - hal - قهرودی� 👈� اجازه دادن، گذاشتن� ➖�� - hel سانسکریت� 👈� رها کردن، بیرون انداختن، فرستادن� ➖� sarj پورواهندواروپایی� 👈� رها کردن، پیش فرستادن، جاری کردن� ➖� - selģ 🔺نکته: برای دیدنِ فعل هایی دیگر از این ریشه بروید به: #to_furlough , #to_be_possible . �������������������� ⏬⏬⏬ @JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
تبعید یا اخراج ( به انگلیسی: The Banishing ) فیلمی محصول سال ۲۰۲۰ و به کارگردانی کریستوفر اسمیت است. در این فیلم بازیگرانی همچون جسیکا براون فیندلی، جان هفرنان، جان لینچ و شان هریس ایفای نقش کرده اند.
واژه تبعید معادل ابجد 486 تعداد حروف 5 تلفظ tab'id نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . ) آواشناسی tab'id الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع فرهنگ فارسی معین لغت نامه دهخدا
در پارسی تاجیکی واژه ای هست: بَدَرغَه. این واژه از کارواژه بَدَر کردن - راندن است که در پارسی میانه و دیگر زبان های ایرانی شرقی وجود داشته است.
از وطن رانده کردن/ ساختن
دور کردن کسی از خانه و محل زندگی اش
اخراج کردن از محل یا وطن خود به دورترین مکان
دِهراندن = تبعید کردن دِهرانِش = تبعید دِهرانده = تبعید شده، تبعیدی دهرانده شدن = تبعید شدن { دهراندن : از ده راندن. ده را اینجا مجازا به معنای محل زندگی گرفته ام. چه روستا، چه شهر چه کشور و . . . }
کسی رو از محل اقامت بیرون کردن و به جای دیگر فرستادن
دوری از کشور یا منطقه ای
راندن و بیرون رفتن لایک یادتون نره میتونید درسا صدام کنید😎
سلام مترادف تبعید=1 - کسی رااز شهریاکشور بیرون کردن وبه جای دور یا دیگری فرستادن2 - جلای وطن لطفا لایک کنید ممنون متشکر❤👍👍👍👍😘
راندن
تبعید= ویرِک تبعیدی= ویرِکیک فرهنگ برابر واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو جلد اول