نُژمیدن/نژماندن.
با درود به پارسی دوستان گراسنگ
به واژگان زیر در دهخدا بنگرید:
خوزم: [ زَ ] ( اِ ) بخار باشد عموماً. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) .
نزم یانژم : خصوصاً و آن بخاری باشد تاریک و ملاصق زمین . ( برهان قاطع ) . ضباب . ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
دم: نفش
از سویی واژه دمش که به چم تازی: نفس کشیدن است
پس میتوان واژگان خوزمش و نزمش و نژمش را پیشنهاد کرد
ولی از دیدگاه ما نزمش از دو واژه دیگر بهتر است
مانند بارش ، نزمش و فراتراوش ( بارندگی و تبخیر و تعرق )
بادرود