تباهی اورdegenerativeتباهی روحی و فکریperversionتباهی ناپذیرimperishable, incorruptible, indestructibleتباهی ناپذیریindestructibility
decay (اسم)تنزل، زوال، فساد، خرابی، پوسیدگی، تباهیperdition (اسم)ضلالت، فنا، تباهی، مرگ روحانی، دمارruin (اسم)ضلالت، نابودی، خرابی، تباهی، ویرانی، خرابه، مخروبهwickedness (اسم)بدجنسی، عیب، تبه کاری، تباهی، شرارت، نابکاریspoil (اسم)یغما، فساد، تباهی، تاراج، غنیمت، سودباداوردهreprobation (اسم)هرزگی، تباهی، مردودیتdepravity (اسم)هرزگی، فساد، تباهی، شرارت، بدکرداری، بدکارگیdepravation (اسم)مصیبت، بد نامی، فساد، تباهی، بد اخلاقیdegeneration (اسم)انحطاط، فساد، تباهیdestruction (اسم)خرابی، سرنگونی، تباهی، تخریب، انهدام، ویرانی، اضمحلال، اتلافruination (اسم)خرابی، تباهی، ویرانیvitiation (اسم)ابطال، فساد، تباهی، معیوب سازی، تباه سازی
تباَهیDeteriorationتباهی:نابودی و فساد. تباهی در پهلوی تباهیهtabāhīh بوده است. ( ( نه از جنبش ، آرام گیرد همی؛نه چون ما تباهی پذیرد همی . ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 199 ) فسادوربخلل+ عکس و لینک