تاول

/tAval/

    blister
    vesicle

فارسی به انگلیسی

تاول ابدار
water blister

تاول پر اب
water blister

تاول چرکی
pustule

تاول دار
cankerous, vesiculate

تاول دار کردن با اب داغ
scald

تاول دار کردن با بخار
scald

تاول زدن
blister, to blister

تاول سیاه زخم
anthrax

تاول لب
cold sore

تاول لب ها
canker

تاول کردن
blister

مترادف ها

blain (اسم)
دمل، کورک، زخماماسدار، تاول

gall (اسم)
گستاخی، صفرا، زردآب، زهره، تلخی، تاول، عیب، لکه، زخم پوست رفتگی

blister (اسم)
ابله، تاول

scorch (اسم)
تاول، سوختگی

scald (اسم)
تاول، سوختگی، اثر اب جوش بر روی پوست

bleb (اسم)
تاول، حباب هوا در اب یا شیشه

welt (اسم)
نوار، تاول، لبه، ورم، نوار باریک، حاشیه چرمی دور چیزی

پیشنهاد کاربران

در زبان لری به تاول گوراو میگویند
گور به معنای گودی و او هم به معنای آب
یعنی جای گودی که در آن آب وجود دارد
در لری بختیاری
تاوَلْ: کُرَوْ، کُرْاَوْ ( کره آب )
برآمدگی بادکنکی - آماس
تاول :
آسیب ناشی از تماس بدن با جسم یا بخار داغ
در گویش مردم شهرستان زرند آفک گویند

بپرس