to marry
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
تأهل. [ ت َ ءَهَْ هَُ ] ( ع مص ) زن کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) . بااهل شدن. ( زوزنی ) ( از قطر المحیط ) . زن خواستن و با اهل شدن. ( منتهی الارب ) . زن خواستن و صاحب عیال و اطفال شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . زن خواستن و نکاح کردن. ( فرهنگ نظام ) . زن گرفتن و خداوند اهل و عیال شدن. ( ناظم الاطباء ) . زن گرفتن. کدخدا شدن. کدخدایی.
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
یه #پند عمیق و #درس_زندگی بدم
به #جوانان خام در مسیر #ازدواج !
#معیار انتخاب #دوست
#اشتراک در #علاقه هاست
امّا
معیار انتخاب #همسر
اشتراک در #نفرت هاست !
بهش خوب فکر کنید !!
... [مشاهده متن کامل]
#دوست_داشتن_بدی_ها
#یک_عمر_زندگی #اختلاف #تضاد
#زندگی_مشترک #شریک_زندگی
#علاقه_مشترک #نفرت_مشترک
به #جوانان خام در مسیر #ازدواج !
#معیار انتخاب #دوست
#اشتراک در #علاقه هاست
امّا
معیار انتخاب #همسر
اشتراک در #نفرت هاست !
بهش خوب فکر کنید !!
... [مشاهده متن کامل]
#دوست_داشتن_بدی_ها
#یک_عمر_زندگی #اختلاف #تضاد
#زندگی_مشترک #شریک_زندگی
#علاقه_مشترک #نفرت_مشترک
ازدواج کردن