تانی


    acting slowly
    delay
    deliberation

پیشنهاد کاربران

تانی
مترادف تانی: آهستگی، ایست، تأخیر، تمجمج، درنگ، طمانینه، کندی، مکث، آهسته، کند، یواش، سستی، درنگ کردن، تأخیرکردن، سستی کردن
برابر پارسی: آهستگی، درنگ
معنی انگلیسی:
acting slowly, delay, deliberation
منابع• https://abadis.ir/fatofa/تانی/
تانی =
تو نقد قلب را از زر برون کن
وگر گوید زرم زوتر برون کن
که بیگانه چو سیلاب است دشمن
ز بامش تو بران وز در برون کن
مگس ها را ز غیرت ای برادر
از این بزم پر از شکر برون کن
دو چشم خاین نامحرمان را
...
[مشاهده متن کامل]

از آن زیب و جمال فر برون کن
اگر کر نشنود آواز آن چنگ
🌊�اگر تانی کری از کر برون کن� 🌊
چو مستان شیشه اندر دست دارند
دلی کو هست چون مرمر برون کن
نران راه معنی عاشقانند
نر شهوت بود چون خر برون کن
بر یزید است شهوت پر و بالش
از این مرغان نیکو پر برون کن
چو بنده شمس تبریزی نباشد
تو او را آدمی مشمر برون کن
از مولانا

در زبان گیلکی به معنای می توانی
آهستگی

آهستگی

آرام و آهسته
به معنای آهستگی
بردباری ، صبر ، درنگ
آرامش
درنگ کردن ، سستی کردن
در بعضی موارد معنای ( آرامش ) دارد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس