تامین

/ta~min/

    provision
    safety
    security
    securing
    safeguarding
    guaranfee

فارسی به انگلیسی

تامین اتیه
providence

تامین اجتماعی
social security

تامین خواسته کردن
garnishee

تامین مدعا کردن
garnishee

تامین مدعی به کردن
distrain

تامین کردن
provide, provision, purvey, purveyance, supply, support

تامین کننده
provider, purveyor, supplier

مترادف ها

securement (اسم)
تحصیل، تامین، تشیید

security (اسم)
اطمینان، ضامن، تضمین، ضمانت، وثیقه، ضمانت نامه، گرو، سلامت، سلامتی، امان، اسایش خاطر، امنیت، ایمنی، تامین

securance (اسم)
تامین

پیشنهاد کاربران

procurement
در لغت بمعنی قراردادن درامن وآسایش است دراصطلاح بمعنی وثیقه وتضمین است و قرار تامین قراری است که در حقیقت وثیقه ای برای متقاضی آن مقررمیدارد. در آئین دادرسی مدنی توقیف مال را گویند ( ماده 240 آئین دادرسی
...
[مشاهده متن کامل]
مدنی ) بنابراین بعنوان تامین نمیتوان از ادامه ساختمان جلوگیری نمود بلکه باید این منظور را ضمن دستور موقت عملی ساخت ( ماده 778 دادرسی مدنی ) ( فقه ) هر مسلمان عاقل بالغ رشید غیرمکره میتواند بافراد خصم تامین بدهد زنان وبردگان مسلمان هم این حق را دارند ولی باید تامین قبل از پیروزی بر لشکر خصم داده شد خواه اساسا جنگ صورت نگرفته باشد یا اقدامات جنگی صورت گرفته ولی منتهی به فتح نشده باشد. تامین مزبور نباید مخالف مصالح عمومی باشد پس به جاسوس تامین داده نمیشود. لازم نیست دادن تامین مسبوق بتقاضای خصم باشد. نقض تامین ازطرف سایر مسلمانان ممنوع است و متخلف تعزیر میشود. شخصی که باو امان داده شده مستامن نامیده می شود و درقلمرو اسلامی یا سایر نواحی جهان میتوانست سکونت کند مگر اینکه تامین بشرط سکونت درناحیه معین باشد نتیجه تامین صلح مطلق ( نه موقت ونه دائم ) بوده وتامین دهنده همیشه حق داشت برای آن، مدت معین کند.

برآوردن
supply
تحصیل
فراهم سازی .
تأمین
در لغت به معنی قرار دادن در امن و آسایش است در اصطلاح به معنی وثیقه و تضمین است و قرار تأمین قراری است که در حقیقت وثیقه ای برای متقاضی آن مقرر می دارد .
منبع : دیده بان هشت.
دابین کردن ( سۆرانی )
فراهم کردن
تمهید
در پهلوی " استوانش" از بن استوانیدن به چم تامین کردن : کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
بیمه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس