تامل

/ta~ammol/

    calculation
    consideration
    reflection
    thought
    dellberation
    hesitation

فارسی به انگلیسی

تامل کردن
revolve

مترادف ها

indecision (اسم)
دودلی، تامل، تردید، بی تصمیمی، بی عزمی

deliberation (اسم)
مشورت، تامل، اندیشه، خیال، غور، شور، بررسی، سنجش

advisement (اسم)
مشورت، تامل

reflection (اسم)
تامل، اندیشه، تفکر، باز گشت، پژواک، انعکاس، باز تاب، انعکس

contemplation (اسم)
تامل، مراقبت، غور، تفکر، تعمق، خلسه

hesitation (اسم)
دودلی، تامل، درنگ

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
مَن، فرگ:اندیشه، تامل
تامل:اندیشه برای بررسی یا بازنگری یک ایده، پرسش، داوری و یا رفتار یا گفتار خویش.
( https://www. cnrtl. fr/definition/reflexion )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
ژرف نگری ( دری )
مانومید mānumid ( مانوی: manohmed )
تأمل:اندیشه، تفکر، نگاه کردن با دقت
تامل
عادت
ایستگاه هایی
عمیق
برای مثال یک جمله یاسروده زیبایی را میبینیم.
برای معرفی به مخاطب
میگوییم این ترانه خیلی قشنگِ
که ازکلمات ژرف وجمله های قابل تامل
برخورداراست
اندیشیدن
فکرکردن
تامل=من کارهایم را باتامل انجام می دهم
تامل = من کارهایم را با کمی تامل انجام می دهم
صبر، درنگ، شکیبایی😑
وقف
معنی تامل
جای که سنگ پراکنده شده است ، ناهموار
صبر ، شکیبایی
درنگ
اندیشیدن
تامل=درنگ_شکیبایی
مقاومت کردن
بازنگری ( نیک نگریستن در چیزی ـ دهخدا )
بسته به آرش و مانشِ گزاره از واژه های �بازاندیشی� و �درنگ� نیز می توان سود جست.
تامل
راسو قراضه
اندیشه ( فکر کردن )
فکرکردن ، اندیشیدن
فکر کردن. اندیشیدن. تفکر کردن.
اندیشه کردن. فکر کردن
فکر ، صبر 💌
مکث، درنگ
اندیشه کردن
اندیشیدن آرامش فکر کردن
مکث. به فکر فرو رفتن. فرصت . اندیشیدن
تامل اندیشه
به فکر فرورفتن. درنگ کردن
اندیشیدن. آموختن. یاد گرفتن .
فکر کردن �، اندیشیدن
صبر کردن
درباره ی امری به دقت فکر کردن ، درنگ کرد در کاری
کاربرد در جمله :
در کار ها پیش از تامّل و تدبّر آغاز نکند ( زبان 96 ) 🍰
صبر جهت اندیشیدن

تأمّل: اندیشیدن
تأمل: درنگ کردن
درنگ/اندیشه
قابل تامل= در خور درنگ/اندیشیرن
مکث
حسنا رنجبر اندیشیدن
اندیشه
فکر و اندیشه
اندیشیدن
صبر همراه باتفکر
تفکر کردن
فکر کردن
بازاندیشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٦)

بپرس