تالیف

/ta~lif/

    authorship
    compilation
    literery work

فارسی به انگلیسی

تالیف کردن
author, compile, write, to compile

مترادف ها

compilation (اسم)
گردآوری، تلفیق، تالیف، همگردانی

essay (اسم)
مقاله، تالیف، انشاء

conflation (اسم)
تلفیق، تالیف، ترکیب دو عبارت با یکدیگر

پیشنهاد کاربران

علم تالیف: در کتاب اخلاق ناصری آمده است"معرفت نسبت مولفه و احوال آن و آنرا علم تالیف گویند. " و " چون درآوازها به کار دارند باعتبار تناسب با یکدیگر و کمیت زمان حرکات و سکنات که در میان آوازها افتدآنرا علم موسیقی نامند"
علم تالیف: علم موسیقی
سلیم
تالیف: نگارش
تالیف:درستن. کتابی درست کنم.
تالیف :فارسی است زیرا قولوها را در لری" لِفی" لِف هم؛گردهم می گویند.
تألیف: ١. کتاب - نویسی، نگارشِ کتاب ٢. گردآوری
با درود، به مهارت اتصال در هنر خوشنویسی نیز تألیف گفته می شود.
جمع آوری داده ها
جمع آوری
گردهم آوری
تدوین کردن، کتاب نوشتن
نوشته شده توسط کسی

نوشتن
نونگاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس