چهار نعل رفتن، تازیدن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
واژه تازیدن
معادل ابجد 472
تعداد حروف 6
تلفظ tāzidan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: tāčitan] [قدیمی]
مختصات ( دَ )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 472
تعداد حروف 6
تلفظ tāzidan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: tāčitan] [قدیمی]
مختصات ( دَ )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
جولان
". . به پیش راندن، جلو رفتن؛
با تمام توانتان، بتازید و در راهتان استوار بمانید
در گسترهء نبردهاتان، پیش بروید " "کودکان سنگ" نزار قبانی
با تمام توانتان، بتازید و در راهتان استوار بمانید
در گسترهء نبردهاتان، پیش بروید " "کودکان سنگ" نزار قبانی
بااسب در جنگ بر دشمن حمله نمودن چه با شمسیر چه با حربه سرد دیگری مانند گرز و ژوبین و دوشاخ
اسب دوانیدن است
دویدن، تاختن، راندن، حمله بردن، حمله کردن، هجوم بردن،