تاریکی

/tAriki/

    dankness
    darkness
    dusk
    murkiness
    obscurity
    thick
    dark

فارسی به انگلیسی

تاریکی شب
night

تاریکی فراگرفتن
settle

مترادف ها

gloom (اسم)
دل تنگی، تیرگی، ملالت، افسردگی، تاریکی

nigritude (اسم)
سیاهی، تاریکی

dimness (اسم)
تیرگی، تاری، تاریکی، کم نوری

mare (اسم)
دریا، تاریکی، کابوس، بختک، مادیان

umbrage (اسم)
رنجش، اثر، نگرانی، سایه، تاری، تاریکی، سایه شاخ و برگ، سوظن

night (اسم)
تاریکی، شب، غروب، شب هنگام، برنامه شبانه، خادم حبش، لیل، نزدیک ب وقت خواب

پیشنهاد کاربران

در سنگسری
آکَسی: تاریکی مطلق
در زبان سنگسری
آکَسی : تاریکی مطلق
Darkness
Gloom
بی نوری . ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی نور. تاریکی . تاری . ظلمت . خموشی . || بی بصیرتی . بی معرفتی : پی تقلید رفتن از کوریست در هر کس زدن ز بی نوریست . اوحدی .
تاریکا. ( اِ ) در تداول عامه ، تاریکی و ظلمت.
چراغ مردگی
تاریکا، تیرگی، سیاهی، ظلام، ظلمت، گرفتگی، بی دانشی، جهل، نادانی، ابهام، پیچیدگی، غموض
تاریکی به ترکی: قارانلیق، قارانقولوق
هرجا که حضور خدا حس نشود را تاریکی گویند.
تاریک ، تاریکی ، تیره
رفتن خورشید و ظهور ماه
ظلمت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس