تاریک کردن


    bedim
    darken
    obscure
    shades

مترادف ها

obscure (فعل)
مبهم کردن، تاریک کردن، تیره کردن، گمنام کردن

overshadow (فعل)
سایه افکندن بر، تاریک کردن، سایه انداختن، تحت الشعاع قرار دادن

gloom (فعل)
کش رفتن، تاریک کردن، تیره کردن، افسرده شدن، عبوس بودن، دلتنگ بودن، ابری بودن

becloud (فعل)
زیر ابر پنهان کردن، تار کردن، با ابر پوشاندن، تاریک کردن

darken (فعل)
تاریک کردن، تیره کردن، تاریک شدن

پیشنهاد کاربران

تاریک کردن : آجر کاری سقف را به اتمام رساندن ( اصطلاحات ساختمان سازی و بنایی )

بپرس