تاریخ

/tArix/

    date
    history
    era
    annals
    term

فارسی به انگلیسی

تاریخ ارسال خبر
dateline

تاریخ ارسال مقاله
dateline

تاریخ ارسال نامه
dateline

تاریخ انقضا
term

تاریخ باستان
ancient history, antiquity

تاریخ بعد را روی چیزی گذاشتن
postdate

تاریخ تولد
birthdate, date of birth

تاریخ چیزی را دیرتر گذاشتن
postdate

تاریخ دار
vintage

تاریخ زاد و مرگ
dates

تاریخ زندگی و تعالیم عیسی
gospel

تاریخ ساز
historic

تاریخ سنجی
cliometrics

تاریخ شناسی
chronology, historiography

تاریخ طبیعی
natural history

تاریخ عوضی نوشتن روی نامه
misdate

تاریخ گذاشتن
to date

تاریخ گذاشتن روی نامه
date

تاریخ گذشته
past

تاریخ نویس
historian, annalist

مترادف ها

era (اسم)
عصر، دوره، عهد، دوران، تاریخ، عصرتاریخی، اغاز تاریخ

history (اسم)
تاریخچه، سابقه، تاریخ، پیشینه، بیمارنامه

date (اسم)
تاریخ، خرما، زمان، ملاقات، نخل، درخت خرما

پیشنهاد کاربران

واژه تاریخ صد در صد فارسی تمام.
تأریخ. [ ت َءْ ] ( ع مص ) سال و مه معلوم کردن با نوشتن یا گفتن : ارخ الکتاب تأریخاً؛ تاریخ نوشت آن کتاب را. ( ناظم الاطباء ) . || شناساندن وقت ، و بقولی تأریخ هر چیزی ، غایت و وقت آن است که بدان منتهی میشود. و بدان سبب گویند: فلان تأریخ قوم خویش است ؛ یعنی به وی شرف و ریاست آنان منتهی میشود. ( از اقرب الموارد ) . رجوع به تاریخ شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا
حرف کسی به من توهین کنه خودش جدآباد حرم زاده بی ناموس سیم کش جاکش کس کش جندش خانوادش هست.

واژه تاریخ
معادل ابجد 1211
تعداد حروف 5
تلفظ tārix
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: تٲریخ، جمع: تَواریخ]
مختصات ( مص م . )
آواشناسی tArix
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
تعریف لغوی تاریخ، سخاوی، واژه ی تاریخ عربیِ محض نیست، به نقل از ابومنصور جوالیقی
#تاریخنویسی_در_ایران_باستان
ابومنصور جوالیقی در کِتابُ المعَّرَب مِنَ الکَلام الأَعجَمی خود گفته است:
"می گویند واژه ی تاریخ عربیِ محض نیست و مسلمانان آن را از اهل کتاب ( منظور ایرانیان/زردشتیان ) گرفته اند. تاریخِ مسلمانان از سال هجرت محاسبه و آغاز شد و در دوران خلافت عُمَر در نوشته ها آمد، و بدین قرار تاریخی شد که تا به امروز رایج است".
...
[مشاهده متن کامل]

📕 تاریخ تاریخ نگاری در اسلام، فرانتس روزنتال، ۲ جلدی، جلد ۲، ترجمه دکتر اسد. . . آزاد، مشهد، مؤسسه چاپ و انشارات آستان قدس رضوی، چاپ ۱۳۶۸، ص ۸۲، به نقل از رساله ی اَلاِعلان بالتّوبیخ لِمَن ذَمَّ أَهلَ التاریخ اثر سخاوی ( متوفی ۹۰۲ ه ق )
بغضی اوباش های تجزیه طلب در برنامه خوب از اعجم یااعجمی استفاده می کنند ذات نژاد پرستانه تجزیه طلب شان رو نشان می دهد کاروش مثل سگ پاچه گیری می کنند واقعا برام یه سوال چرا کسی فضای مجازی به این آدم تجزیه طلب رسید می کنند امیدوارم رسیدگی کنند کسی که من توهین کند خودش خانواده بی ناموس است خود خود حرم زاده سیم کش جاکش پدر سوخته مادر سگ سگ حساب است.

تاریختاریختاریخ
تاریخ: تاریخ پدرخوانده ( به تامیلی: Varalaru: History Of Godfather ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۰۶ و به کارگردانی کی. اس. راویکومار است. در این فیلم بازیگرانی همچون آجیت کومار، آسین، کانیکا، راجیالکشمی و کی. اس. راویکومار ایفای نقش کرده اند.
تاریخ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/تاریخ_(فیلم_۲۰۰۶)
خیلی ها فکر میکنند که تاریخ را دیروز ساخته شده!
واونها که یه کم بیشتر میدانند؛ می نگرند پارسال نوشته شده!
واونها که یه کم بیشتر دقّت کردند؛ گمان دارند از روز توّلدشان آغازشد!
وکیهان دور خودشان میچرخه وخودشان Big Bang هستند.
زبان وفرهنگ وهنرودین وتکنولوژی وفضاو . . . ازآن خودشان هست وبس.
آخه تار به معنی ریسمان هم هست مثلا در سه تار یا تار عنکبوت اینطوری دچار ابهام میشه مثل گاه که هم معنی زمان میده و هم پسوندی هست برای مکان مثل دانشگاه.
اگه هم بهش بگیم گاهنامه مثلا عبارت گذرگاه تاریخی میشه گذرگاه گاهنامه ای!!!
دیگر شده دیروک باید باشد
ویستاره
لری بختیاری
نمنها:تاریخ
نمنها بئوباوامو
:تاریخ اجدادمان
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی آرایی تاریخ:
تاریخ
در پهلوی : ماهروز
تاریخ = ماهروز✅
تاریخ اوستای کوردیە و بە معنی تا ریخ بە معنی تا ریشه و پی یک چیزی است
تاریخ: این واژه ی عربی از ریشه ی اَرَخَه ( با تشدید ر ) arraxa به معنی برگشتن و نگاه کردن شتر به پشت سر است؛ یعنی در عربستان زمانی که شتران وحشی از جای خوبی یا بدی می گذشتند، بر می گشتند و به پشت سر نگاه می کردند تا آن راه را به یاد بسپارند که اگر راه خوبی بود، دوباره از آن جا بیایند و اگر بد بود، دیگر از آن جا نیایند. ( فرهنگ عربی - فارسی لاروس ) .
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه ریشه ایرانی ندارد و در فرهنگ پهلوی دکتر فره وشی و مکنزی واژه ی تریک نیامده است. واژه ی تاریک نیز اگر چه با تاریخ هم وزن است، تاریک از تار با پسوند پهلوی مفعولی ایک ساخته شده است؛ مانند نزد، نزدیک، بار، باریک؛ در واژه های پارتی، مانوی، سغدی و اوستایی نیز چنین واژه ای دیده نمی شود. ( نگاه کنید به فرهنگ واژه های پارتی و مانوی از ماری بویس و فرهنگ واژه های اوستا از احسان بهرامی ) .
دوستان گرامی بیهوده نکوشند تا به واژه های عربی ریشه ی ایرانی دهند. زمانی که می گوییم واژه ای آریایی است، باید در فرهنگ هایی که نام برده شد آمده باشد.

ریشه ایرانی کلمه تاریخ
ریشه ایرانی کلمه تاریخ واژه پهلوی تَریک ( تریخ ) به معنی “علم منسوب به گذشتگان و رفتگان
واژه تاریخ را به درستی دارای اساس ایرانی شمرده اند. کلمه سانسکریتی و اوستایی تَرَ ( تَر ) به معنی رفتن، گذشتن و پیروزی نشان می دهد که ریشه ایرانی کلمه تاریخ واژه پهلوی تَریک ( تریخ ) به معنی “علم منسوب به گذشتگان و رفتگان و فتوحات ایشان” بوده است. چون اگر چه در فرهنگ لغت های اوستایی واژه تَر را بیشتر به معنی پیروزی گرفته اند. ولی آن در ترکیب با پیشوند “وی” به معنی گذر کردن و در گذشتن نیز آمده است. یعنی در مجموع معلوم میشود کلمه سانسکریتی “تَرَ” ( تَر ) در اوستایی و پهلوی نیز به همان معانی رفتن، گذشتن، در گذشتن و پیروزی مصطلح بوده است. کلمات کُری تاراو و تاران یعنی رفتن بی بازگشت نیز گواه درستی این وجه اشتقاق می باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ی تاریخ یک واژه ی آریایی است که از دو بخش به معنی تار که با واژه time انگلیسی به معنی زمان هم ریشه است . و بخش دوم ( ایک - ایخ - ایگ ) که پسوند نسبت می باشد . این واژه در گیلکی به شکل تریخ terix* در کوردی به شکل تاریگ در گرجستان به شکل თარიღი t’arighi و در ارمنستان به شکل տարիք tarik’ و Tarik’ Տարիք ثبت شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه تار لغتی ایرانیست که در ارمنی տարի tari در یغنوبی tor در پامیری tōr در یزگولامی tur و در ساریکولی tur ثبت شده است. حرف خ که به شکل پسوند در واژه تاریخ آمده در زبانهای ایرانی همتای دیگری برای ک - گ است همانطور که واژه آریایی yeg به معنای ice در ایران یخ خوانده میشود.

تاریخ یک کلمه فارسی است که به زبان عربی رفته
تار یک کلمه فارسی است مثل تاریک تاردیدن تار وپود
تاریخ همان کلمه" تار ریخت "بوده که به مرور زمان تبدیل به" تاریخ "شده
تاریخ= تار ریخت
تاریخ = تار رخ
...
[مشاهده متن کامل]

رخ یعنی چهره رخسار
ریخت یعنی شکل و شمایل و قیافه - مثل بد ریخت - ریختن
چون گذشته مبهم است برای همین از کلمه " تار ریخت یا تار رخ " استفاده می شده که به مرور تبدیل به تارریخ شده
سیوطی در المزهر بنقل از مجمل ِ ابن فارس آرد: تاریخ کلمه معرب است. ( یعنی تاریخ کلمه عربی نیست )
جوالیقی در المعرب گوید: گویند �تاریخ � که مردم بدان وقایع را نگارند عربی محض نیست بلکه مسلمانان آنرا از اهل کتاب گرفته اند.
عرب ها اصلا تاریخ نداشته اند در زمان خلیفه دوم عمر عرب ها صاحب تاریخ شدند قبل از ان اصلا تاریخ نداشته اند
ایران در زمان هخامنشیان و ساسانیان امپراتوری بوده و مرکز علم و تمدن جهان بوده و کتاب های تاریخی در ان زمان نوشته شده ولی بدست ما نرسیده
بعد از فتح ایران توسط عرب ها فرهنگ و تمدن و کلمات ایرانی به زبان عرب ها راه یافته

تاریخ یک کلمه فارسی است که به زبان عربی رفته
تار یک کلمه فارسی است مثل تاریک تاردیدن تار وپود
تاریخ همان کلمه" تار ریخت "بوده که به مرور زمان تبدیل به تاریخ شده
تاریخ= تار ریخت
تاریخ = تار رخ
...
[مشاهده متن کامل]

رخ یعنی چهره رخسار
ریخت یعنی شکل و شمایل - مثل بد ریخت - ریخت و پاش - ریختن
عرب ها اصلا تاریخ نداشته اند در زمان خلیفه دوم عمر عرب ها صاحب تاریخ شدند قبل از ان اصلا تاریخ نداشته اند
در صورتی که در ایران باستان در زمان ساسانیان و هخامنشیان کتاب های تاریخی بوده که توسط ایرانیان نوشته شده
بعد از فتح ایران توسط عرب ها فرهنگ و تمدن و کلمات ایرانی به زبان عرب ها راه یافته
تار ریخت = تاریخ

تاریخ واژه ایست عربی که از واژه �یارخا� ( دوره زمانی ) در آرامی گرفته شده که هم ریشه با �یارخا� در زبان عبری و �وارخو� در زبان آکدی می باشد .
تاریخ
واژه ای اَرَبی با ریشه ی سه تایی اَرَخَ در ریختار تفعیل
می توان از بُنواژه های زیر برابرنهادی بَرساخت :
پار - ، مانند : پارسال ، پارینه
پیشنهاد : پاریک ، پاریز ، پاریگ ، پارین
پَری - ، مانند : پَریروز ، پَریشب
پیشنهاد : پَریک ، پَریز ، پَریگ، پَرین
سلیم
تاریخ: در سر برگ کاغذ ها و نامه ها برابر با پیشینه ست و در نوشتارها برابر با پیشینه نگار مانند کتاب تاریخ یعنی نوشتار پیشینه نگار چه دوران کهن که افسانه وار ست چه دورانی که ما همه باورش کردیم.
تاریخ : سرگذشت، توصیف و نتیجه ی انواع سیاست ها و دگرگونی های به نگارش درآمده ی غیر تخیلی از گذشته در موضوعات گوناگون مادی و معنوی که بخشی یا همه ی حقایق را برای پیشرفت یا پندگیری آشکار می کند و دانشی است که در آن علل پدیده ها یا رویدادها و تحولات آنها نمایان می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

( https://www. cnrtl. fr )
همتای پارسی این واژه ه ی عربی، واژه ی آکسیان āksyān است که در سنسکریت آکهیانه ākhyāna می باشد.
تاریخ ( زمان ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای پارتی ژَمان žamān است.

تاریخ متضاد اش چی میشه ؟؟؟؟ یکی بگه
پیشنهاد من : پیشینه شناسی ، پیشیک ، گذشته شناسی
تاریخ از آرخای تورکی به عربی رفته و شده تاریخ. تواریخ. مورخ. مورخه. . . معمولا کلمات تورکی که به عربی می روند. بیشتر از سه یه چهار هم خانواده پیدا نمی کنند. . . آرخا ) پشت ( مثل آرخاداش ( دوستی که مثل سنگ پشت ما ایستاده ) که بعضی ها به آرخاداش می گویند. آرکا داش ( بهترین دوست )
تاریخ از آرخای تورکی به عربی رفته و شده تاریخ. تواریخ. مورخ. . . معمولا کلمات تورکی که به عربی می روند. بیشتر از سه یه چهار هم خانواده پیدا نمی کنند. . . آرخا ) پشت ( مثل آرخاداش ( دوستی که مثل سنگ پشت ما ایستاده ) که بعضی ها به آرخاداش می گویند. آرکا داش ( بهترین دوست )
واژه تاریخ
معادل ابجد 1211
تعداد حروف 5
تلفظ tārix
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: تٲریخ، جمع: تَواریخ]
مختصات ( مص م . )
آواشناسی tArix
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
گذشته؟ گذشته ی این شهر به هزاران سال پیش برمیگردد.
دیرینه شناسی؟ او دانش آموخته ی رشته ی دیرینه شناسی ست.
همچنین چرا گفته شده ماه روز نمی تواند منشا مورخ و تاریخ باشد. از دید من مورخ از واژه ماه رخ است یعنی آنچه در ماه رخ داده است، امروزه هم واژه های رخ داد و رویداد را داریم. خود ماه رخ میتواند از ماه روز
...
[مشاهده متن کامل]
باشد و یا رخ چهره و صورت دیگر روز باشد. زیرا صورت یا چهره آدمی را میتوان به روز تشبیه کرد. زیرا معمولا میگویند روز آشکار شد، رخسارش هویدا گشت. که در دونی تشبیه ظریفی بین روز و رخسار هست.

در واقع تاریخ همان واژه ایزتوریا و ایستوریا از یونانی و دقیقت از نیا هندواروپایی هست که در نیا ایرانی ایکتوریا و ایختوریا بعدها در فارسی کهن دگرگون و تاریک و تاریخ شده است و در انگلیسی امروزی ایکتوریا میگویند به معنای همان داستان هست
تنها میدانم تاریخ از هر منشایی که باشد عربی و سامی نیست. کلمه ارخ که برهی ریشه تاریخ گفته اند اگر به باب مفعول برده شود میشود ماروخ و نه مورخ و به باب فاعل که برده شود نمیشود مورخ میشود اارخ که بی معناست. این عرب پرستان در عربی جلوه دادن همه چیز رو طولایی داشته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

گمانم از همان واژه تاریک فارسی هستش. ضمنا در زبانهای هندو اروپایی از جمله فارسی نیز این موضوع وجود دارد که با تغییر واجی در واژه معنای واژه به چیزی دیگر تبدیل شود که از لحاظ معنایی به واژه نخستین بستگی داشته باشد. کافی است نگاهی به ریشه یابی واژه های هندو اروپایی و ریسه یابی زبان فارسی انداخته شود. همچنین همین امروزه هم واژه های از این دست وجود دارند که برخی با وجود تغییر واج همچنان هم معنای واژه نخستین هستند ولی روزگاری ممکن است معنایی دیگر به خود بگیرند.

سالمه
پیشنهاد دومم "روفّر یا روّفّر" هست. این هم برگرفته شده از دیروز، امروز، فردائه. امیدوار و آرزومندیم که اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی به این دیدگاه ها و پیشنهادهای ما توی این سایت توجه کنند و در واژه سازی برای غنی شدنِ بیش از پیشِ زبان زیبای فارسی به کار بَرَند.
این واژه عربی ست و پیشنهاد بنده به عنوانِ یه کُرد زبانِ پارسی دوست؛ "دافّر ، دافَر" هست که برگرفته از سر واجِ واژه های دیروز، امروز، فرداست. 💐💙
تاریخ یک کلمه اورامی هستش. ریخ از ریخته یا همان ریشه آمده. تا ریشه تا منظور زمان اکنون و ریخ زمان پیدایش یا ابتدای چیزی که مدنظر گرفته اید مثلاً میگن تاریخ ایران یعنی از ابتدای تشکیل ایران تا الان منظور
...
[مشاهده متن کامل]
از تا یعنی گذر کردن عبور کردن رفتن مثلاً میگن تا فردا بهم مهلت بده یعنی برو برای فردا تاریخ هم یعنی برو به ریشه

تمدن ، سرگذشت ، ره نامه
رودا》 برگرفته از دیروز، امروز، فردا.
رو از دیروز امروز برگرفته شده،
دا از فردا.
دیرگار، دیرنگار.
به دیرگار ۲۸ اردیبهشت.
من دیرنگار ( تاریخ ) دوست دارم.
کهن نگار . کهنه . باستان بهتر است
پارمان
پار : کهن، گذشته
کهنمان
کُهَنْمان ( kohanman )
گاهنامه، دورهنامه، کهن نامه، دیرین گذشت، کهن گذشت، دیرگذشت، روندنامه ، روندگذشت سرگذشت
ویستار
به کردی کرمانجی : دیروک
به کردی سورانی: مَیژو
تاریخ عربی شده واژه "تاریک" پارسی است.
برابر دیگر آن در پارسی "ویستار" است.
گذشتمان
داستان
چبود ( چه بود )
چشد ( چه شد )
چکرد ( چه کرد )
چرفت ( چه رفت )
چامد ( چه آمد )
چفتاد ( چه افتاد )
تقویم
کار نامه گذشته گان آدمی کارنامه ایی پر از دروغ بوده و این دروغ برای نا امیدی و دستکاری اندیشه ها بوده و بیشتر از همه خود را در کشور داری یا politic نشان داده. برای آن نمونه ایی تا آنجا که می توانم کوتاه می نویسم. با دستک هایی که امروز بدست آمده و آنها را در آرشیو روسیه گذاشته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

یک بانوی روسی در یادداشتنامه روزانه خود می نویسد:\\ استالین روی بالکن می ایستد و دروغ می گوید و مردم می دانند که او دروغ می گوید ونکه برای او دست می زنند او هم بشور می آید و دلگرم می شود و بیشتر دروغ می گوید. // پاس و بزرگداشتی که برای استالین می گذاشتند از روی ترس و هراس بود و نه از روی دوست داشتن او زبانها را می برید و کسان زیادی را به اردوگاه کار زوری می فرستاد و یا سر به نیست می کرد. دانشجویی که یک جوک برای استالین گفته بود ده سال به او زندانی داده بودنند. یکی برای کاری به اداره ایی رفته بود و کارت هموندی member جرگه کمونیستی را با خود نداشته از او می پرسند که آنرا کجا گذاشته ایی با شوخی می گوید: آنرا داده ام به خشک شویی تا آنرا بشورند. آن بخت برگشته را به اردوگاه کار زوری می فرستند. راننده کامیونی که چهره او مانند استالین بوده به او comrade استالین می گفته اند او را هم دستگیر می کنند و ده سال زندانی به او می دهند. در باره نا امیدی: مردم شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی گمان می کردنند که این سیستم برای آنها نان و آزادی می آورد. آن سیستم در تئوری زیبا و هیچ آدم خردمندی هنگامیکه آنرا می خواند نمی توانست بگوید بد است ونکه انجام شدنی نبود. به جای سرمایه تنگدستی بینوایی گرسنگی را که در همبودگاه بود میان مردم پخش کردنند . هنگامیکه در سال 1961 دیوار برلین را کشیدند نشان داد که سوسیالیسم و اردوگاه آن شکست خورده و انجام شدنی نیست. چون مردم از سیستم می گریختند و برای جلوگیری از آن دیوار ساختند. در باره دستکاری اندیشه ها: آن سیستم با دروغهایی که می گفت اندیشه دانشمندان را هم توانسته بود دستکاری کند. استالین تیز هوشان بهترین دانشگاههای جهان مانند آکسفورد و کمبریج در انگلستان را نشانه گرفته بود. هنگامیکه آمریکا در شانزدهم ژوئیه 1945 نخستین بمب اتمی خود را در نزدیکی شهر Alamogordo New Mexico , USA آزمایش کرد استالین شگفت زده نبود چون تمام داده ها برای ساختن آنرا با کمک آگنت های خود گرفته بود. یکی از آنها فیزیکدان آلمانی Klaus Fuchs بود. پدر او یک دانش آموخته دینی پرتستان Theology بود. او ابتدا در جرگه SPD آلمان که امروز نیز بودن دارد بود ونکه آنرا ترک کرد و به جرگه KPD یا همان جرگه کمونیستی آلمان رفت. هنگامیکه ناسیونال سوسیالیست ها سرکار آمدند آنها را از بین بردنند و تنها در آلمان جرگه ناسیونال سوسیالیستی کارگری ویا NSDAP بودن داشت. او از دست نازیها گریخت و به انگلستان رفت و در رشته فیزیک دانش آموخت و از سال 1941 در دانشگاه Birmingham روی پروژه اتمی انگلیسی ها کار می کرد. در شهر لندن با دانشمند آلمانی به نام Juergen Kucznski آشنا شد که کمونیست بود و در باره political and economy situation در انگلستان می نوشت و به دوستانش در embassy شوروی می داد. این دانشمند و خواهرش Ursala که هر دو آگنت شوروی بودنند با Klaus Fuchs دائم تماس داشتند. Ursala نام رمزی Sonja داشت و فوکس دلداه او شده بود. سونیا برای بخشی از ارتش در مسکو که کارش کارهای جستجوگرانه بود کار می کرد. در سال 1943 Fuchs به پروژه اتمی آمریکا که در Los Alamos بود و به آن Manhattan - Project می گفتند می رود و از آنجا تمام داده ها را به شوروی می دهد که خود داستان درازی دارد. شوروی با داشتن آن داده ها روزها با ترجمک کردن نوشته ها دانشمندان شوروی روی آن کار کردنند تا اینکه در 29 ماه آگوست 1949 توانست نخستین بمب اتمی خود را در قزاقستان آزمایش کند. Hannah Arendt می گوید: \\ جدایی و ناهمسویی میان دروغ سنتی و مدرن در کشور داری politics این است که از پنهانکاری بگذری و به نابودی برسی. //

دیرینه شناسی . رویداد . رخداد. پیشینه .
برپایه پژوهشهای تازه به گمانم واژه گاهنبار یا گهنبار برابر و همسنگ خوبی برای واژه گهنبار باشد
پیشینه
گذشتگان
واژه ی تاریخ یک واژه ی آریایی است که از دو بخش به معنی تار که با واژه time انگلیسی به معنی زمان هم ریشه است . و بخش دوم ( ایک - ایخ - ایگ ) که پسوند نسبت می باشد . این واژه در گیلکی به شکل تریخ terix* در کوردی به شکل تاریگ در گرجستان به شکل თარიღი t’arighi و در ارمنستان به شکل տարիք tarik’ و Tarik’ Տարիք ثبت شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه تار لغتی ایرانیست که در ارمنی տարի tari در یغنوبی tor در پامیری tōr در یزگولامی tur و در ساریکولی tur ثبت شده است. حرف خ که به شکل پسوند در واژه تاریخ آمده در زبانهای ایرانی همتای دیگری برای ک - گ است همانطور که واژه آریایی yeg به معنای ice در ایران یخ خوانده میشود.

تاریخ از دو بخش تا و ریخ تشکیل شده است ، در زبان لری به شاخه درخت تا می گویند و همینطور حرف فاصله در ادبیات فارسی تا است که تا هم شامل فواصل زمانی است مثل سال تا سال و هم فواصل زمینی مثل از شیراز تا گچساران در فواصل زمینی و زمانی سریع تا به طی تبدیل میشود مثل کلمه طی الارض.
...
[مشاهده متن کامل]

در بخش دوم ریخ همان ریختن و جاری شدن و روان شدن است و منظور گذر زمان است.
تاریخ اشاره به عمر شاخه ها ی یک درخت دارد ، تاریخ بیان کننده گردش ها و سیکلهای جاری شده یا گذشته زمین و زمان که با هم هماهنگ بوده اند است یعنی بیان اتفای زمینی بطور که زمان آن نیز مشخص باشد اتفاق مرگ فصلی درخت در زمستان است و نمی توان این اتفاق را به بهار نسبت داد .

تاریخ: [اصطلاح مداحی ] مجموعه ای از حوادث و ماجراهایی که، توسط مداح به شیوه های مختلف در کار مداحی روایت می شود. این شیوه را؛ مداح، با تکیه بر مطالعه ی کتابهای تاریخی، مقاتل و. . . اجرا می کند.
تاریخ یه واژه اورامیه به معنای تار به معنی زعیف دیدن و ریخ ریخ یعنی ریشه
به ریشه درخت میگوند ریخه
در مورد گذشته، ما قبل اکنون، اتفاقات گذشته.
تاریخ= تاریگ
در پزوهش ریشه های مفهومی واژه ی تاریخ
بنابر داده های زبان شناسی ودیرینه پژوهی انسان های نخستین درفرایند تکامل زبان وگفتار، روند مفهوم یابی ومفهوم بخشی واژگان را از طبیعت پیرامون ویا درجریان کار وتجربه های مکررسامان می بخشیدند
...
[مشاهده متن کامل]

ازباب نمونه نام گزاری چشم وچشمه در دوزبان پارسی وتازی ازهمانندی تصویری تراوش آب واشک ونیز شباهت حجمی کمابیش همسان چشم به تازی “ عین” با چشمه “ بازهم عین’ برساخته شده است
براین مبنا نگارنده برآن است که واژه ی تاریخ به مفهوم رخدادوسرگذشت انسان وجامعه درگذشته ی دور ونااکنون وناپیدا ومبهم می تواند از “ریخ “ درزبان پهلوی وکردی کرمانشاهی به مفهوم ریگ درپارسی دری گرفته شده باشد چون پیشینیان برای رسیدن به آب زلال وروشن ونوشا باید ساحل وکناره ی رودها ویا آبگیرهارا می کندندوازخاک وماسه عبورمی کردند تابه ریگ ویاریخ به کردی وپهلوی می رسیدند که آب زلال آبگیرها وجویبارها همیشه در پس از لایه های ریگ یاریخ جریان می یابد برهمین اساس فرایند مفهوم سازی واژه ای برای گذشته پژوهی درزمان ، انسانهای پیشین از فرایندکوشش وکاوش خود برای دست یابی آب زلال ورسیدن به لایه های ریخ= ریگ الهام گرفته اند
تاریخ وتاریک بر بنیادی مشترک برآمده اند ودر مفهوم ناروشن بودن وناآشکاری باهم فهوم مشترک دارند
تا حرف ربط
ریخ= ریگ ، لایه ی زیرین وناآشکارخاک وماسه که آب زلال درپس آن قراردارد
محمدعلی چاوشی

سر گذشت
به نگرش بنده واژه باستان واژه ای نیکو و درخور و شایسته هست ک بجای تاریخ بکاربرده شود
این واژه اربی نیست، گویا از چیروک یا دیروک و یا ماهروز گرفته شده است
( فرهنگ عمید ) : سالْمَه
باستان نگاری ، باستان پژوهی ، کهن نگاری
به معنی مورخه: هنگامه
کهن نگاشت
تاریخ واژه ای عربی نیست! طبق مطالعات انجام شده، تاریخ معرب شده ی واژه ی پارسی تاریک است! از آنجایی که گذشته در ابهام و تاریکی قرار دارد! این واژه قبل از اسلام ( در زمان ساسانیان ) وارد زبان عربی شد! و بعداز اسلام دوباره به ایران برگشت
هنگامه
- -
Date/Datum
- -
او در تاریخ سیزدهم اسفند ١۳۳۹ متولد شد=
او در هنگامه سیزدهم اسفند ١۳۳۹ زاده شد
گزار
History/Geschichte
گزاردن = بازگویی و وارسی رویداد ها ، گزارش -
کار و کنش ها و انجام دادن کار ( از ویچارتی سانسکریت )
گزار = فرونویسی و بازگویی رویدادها و کارهای انجام شده در گذشته = تاریخ
Historic
این واژه عربی است و پارسی آن این واژه هاست: دیروک ( کردی ) ، میژوپ ( کردی: میژوو ) ، ویستار ( سنسکریت: ویستارینَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦٨)

بپرس