تار و مار

/tAromAr/

    routed
    scattered
    confused
    topsy-turvy

فارسی به انگلیسی

تار و مار کردن
rout

پیشنهاد کاربران

تارومار کلمه ای تورکی است که از تاراماق به معنی جستجو کردن از راه زیروروکردن غارت کردن گرفته شده ریشه آن تارا بوده و به شکل تکراری با میم بکار رفته و تار مار شده که به شکل تارومار و به معنی زیرو رو شدن وارد فارسی شده است
تارمار کلمه ای تورکی است که از فعل تارماق به معنی چنگ زدن داغون کردن گرفته شده ریشه ان تارما بوده وقتی پسوند فاعلی اسم ساز آر بدان اضافه می شود به شکل تارمار و به معنی داغون کننده در امده و به صورت تارو مار وارد فارسی شده است لغتنامه شاهمرسی صفحه 399
( تار ) از واژه ( تَر ) در زبانِ اوستایی به چمِ ( آشوب کردن، تار و مار کردن، با سختی و خشونت تاختن ) می باشد که در واژگانی همچون ( تاراگ/تاراج ) نیز بکار رفته است.
پَسگشت ( reference ) :
در رویه یِ 620 و 621 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا ) آمده است:
تار و مار
تارانده و مالیده

بپرس