تخته نگار، نشانه، تخته ی نشانه
🇮🇷 همتای پارسی: تارَج 🇮🇷
سردر
اعلان و اعلانات
نشان و نشانه
لوح و لوحه
راهنما
نقاشی
نگاره
تابلو ورودی "شهر گناه":"با غفلت وارد نشوید"!
ریخت واژه فارسیه که، دیگه برابر واسه چشه!؟تاب لو! البت تلفظ درستش تابلُو یا تابلَو هست، با واو کشیده نیست.
واژه تابلو کاملا پارسی است چون در ترکی می شود پنر در عربی می شود لوحة این واژه یعنی تابلو صد درصد پارسی است.
Conspicuous
Painting
تابلو
قابین ( قاب - این )
تَختال ( تَخت - آل )
تابَن ( تاب - اَن )
تابلو: بُرد ( به معنای بریده ای از چوب، فلز و دیگر مواد )
در زبان انگلیسی به تخته board گفته می شود که با واژه ی بریده شده سنجیدنی است . ، از آنجا که تخته ، چوب بریده شده از درخت می باشد و چوبی است که به شکل مسطح و تخت از درخت بریده شده، این گونه نامگذاری شده
... [مشاهده متن کامل] است . در زبان لاتین به board انگلیسی، tabula گفته می شود . همین واژه در زبان فارسی به تابلو تغییر یافته است . بنابراین تابلو در اصل به معنی چوب بریده شده ی مسطح می باشد .
نمایه
Framed picture
در پارسی " نمایه ، نمایا "
نمایه فرتورگری=تابلوی عکاسی
نمایه های راهنمایی= تابلوهای راهنمایی
نمایه ساز = تابلوساز
شایع شدن، دهن به دهن گشتن، چو افتادن، هو کردن!
بادید، مشهور، انگشت نما!
فرنما/سرنما
اصطلاح "تابلو است" به معنی مشخص و واضح میباشد بدون توضیح قابل استناد و اجتهاد است.
درب و داغون، قُزمیت!
در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) -
واضح و مبرهن، هویدا، آشکار - ضایع، گاف، سوتی، سه شد!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)