summer
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
ماشین جمع زنی، ییلاق، تابستان، فصل تبستان
تابستان، تابستانی، شبیه تابستان
پیشنهاد کاربران
دوست گرامی منظور این نبود که شما فکر می کنید دوست گرامی متاسفانه بعضی در برنامه آبادیس می گوید حرف ب و غ و ج وث و فِ وس واَ واِ بِ ل این که در قدیم در پارسی گوید نیست بعضی انگارعلامه ده هستند بنده این کتاب فرهنگ واژه های اوستا معرفی کردم ببینید ولی. این حرف ع و ح و ق وص وض وط وظ عربی هستند بند یک ویدئو درباره حرف ق قاف و غ غین می گذارم که طبقکتاب فرهنگ واژه های اوستا غ بود ولی ق قاف نبود ویدئو ببینید اگر میشه دوست گرامی کتاب هست لینک پایین آنها اگر دوست دارید ببینید درباره حرف اضافه فارسی ویدئو می گذارم اگر دوست داشتید ببینید
... [مشاهده متن کامل]
اینستاگرام
ویدئو اول درباره واژه ق قاف و غ هست�
ویدئو دوم
خود باختگی زبان پارسی
... [مشاهده متن کامل]
اینستاگرام
ویدئو اول درباره واژه ق قاف و غ هست�
ویدئو دوم
خود باختگی زبان پارسی
دوستی که میگوید در زبان پارسی میانه واژه ب و س وجود نداشته
حرف 𐬠 ( ب )
حرف 𐬯 ( س )
یا واژگان برادر ( با تلفظ بِرادر ) یا پسر ( با تلفظ پوسر ) این ها ام وجود نداشته اند؟
یا خود ستان که در تپورستان سکستان و . . . . . . دیگر وجود دارد .
اینان در پهلوی نبودند؟.
حرف 𐬠 ( ب )
حرف 𐬯 ( س )
یا واژگان برادر ( با تلفظ بِرادر ) یا پسر ( با تلفظ پوسر ) این ها ام وجود نداشته اند؟
یا خود ستان که در تپورستان سکستان و . . . . . . دیگر وجود دارد .
اینان در پهلوی نبودند؟.
منبع. فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید
دوستانی که فکر می کنند حرف بِ و س در قدیم در پهلوی یا پارسی میانه نبود می توانید این منبع که می فرستم یعنی کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک می فرستم دوستان ببینید.
دوستانی که فکر می کنند حرف بِ و س در قدیم در پهلوی یا پارسی میانه نبود می توانید این منبع که می فرستم یعنی کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک می فرستم دوستان ببینید.
تابستان از تاب ستان می آید که تاب برابر سوزاندن و درخشیدن است و خب آشکار می شود، تابستان دوره ای است که سوزان و درخشان است.
تپ در اوستا و مشتقات آن تفت و تفنو و تب و آفتاب و تابه و تابش و تفسیدن و تفتیدن از تین ریشه است.
"تابستان" در اوستا به این گونه آمده است:
هامین ( hāmin )
در کردی هم به گونه "هاوین" کاربرد دارد!
هام: تشنه، عطشان - مجاز از کویر، بیابان، صحرا، دشت، خشکزار، وادی
ین: پسوند نسبت و دارندگی در اینجا اوستایی
... [مشاهده متن کامل]
معنی: تابستان، فصلِ گرما -
ولی اگه به گونه نام بکار برده شود مَجاز می شود:
نام پسرانه، واژه اوستایی
گرمابخش زندگی، دلگرمی، امیدوار کننده، خوش بین ( مثبت اندیش ) ، نیک نظر -
دل گُنده و دریا دل، خوش قلب، همدل، دوست، مهربون، مِهروَرز،
بخشنده، بزرگوار، جوانمرد، رادمرد، دست و دل باز!
بخشی از بند 5 آبان یشت:
ainghasca mē aēvangha āpō
apakhzhārō vī - jasāiti vīspāish aoi karshvan yāish hapta, ainghasca mē aēvangha āpō
hamatha ava - baraiti
"hāminemca" zayanemca
معنی: از این رودخانه من ( فَراخکَرت "وُئوروکَشَه، Vourukasha" ) تنها تمام آبشارهایی که در سراسر هفت کشور پخش شده، جاری می شود.
این رودخانه من به تنهایی هم در "تابستان" و هم در زمستان آب می آورد.
هامین ( hāmin )
در کردی هم به گونه "هاوین" کاربرد دارد!
هام: تشنه، عطشان - مجاز از کویر، بیابان، صحرا، دشت، خشکزار، وادی
ین: پسوند نسبت و دارندگی در اینجا اوستایی
... [مشاهده متن کامل]
معنی: تابستان، فصلِ گرما -
ولی اگه به گونه نام بکار برده شود مَجاز می شود:
نام پسرانه، واژه اوستایی
گرمابخش زندگی، دلگرمی، امیدوار کننده، خوش بین ( مثبت اندیش ) ، نیک نظر -
دل گُنده و دریا دل، خوش قلب، همدل، دوست، مهربون، مِهروَرز،
بخشنده، بزرگوار، جوانمرد، رادمرد، دست و دل باز!
بخشی از بند 5 آبان یشت:
ainghasca mē aēvangha āpō
apakhzhārō vī - jasāiti vīspāish aoi karshvan yāish hapta, ainghasca mē aēvangha āpō
"hāminemca" zayanemca
معنی: از این رودخانه من ( فَراخکَرت "وُئوروکَشَه، Vourukasha" ) تنها تمام آبشارهایی که در سراسر هفت کشور پخش شده، جاری می شود.
این رودخانه من به تنهایی هم در "تابستان" و هم در زمستان آب می آورد.
کسی را دیدم که از شدت گرمای تابستان امسال؛ ۱۴۰۲ چنین نوشته بود:
هوا دیگر از تابستان هم گرمتر است. وارد فصل گایستان شدیم. با این تعبیر، گایستان یعنی تابستان بسیاربسیار گرم.
هوا دیگر از تابستان هم گرمتر است. وارد فصل گایستان شدیم. با این تعبیر، گایستان یعنی تابستان بسیاربسیار گرم.
واژۀ تابستان از دو جزء" تاب ستان " تشکیل شده است. "تاب" به معنی " تابش " و "گرما" که در در اوستا نیز به هم معنی آمده است قسمت دوم این واژه، یعنی "–ِ ستان"، پسوند زمان است. بنابراین، کلمۀ تابستان یعنی "زمان گرما"
رضا ضَحاکی راحت
رضا ضَحاکی راحت
یعنی شنا کردن در رودخانه ها در فصل تابستان
لذت بردن از سرسبزی طبیعت آغاز برداشت بادم هست یعنی زنده شدن طبیعت
یعنی زنده شدن درفصل بهار
یعنی زیبا شدن درفصل تابستان
تابستان به معنی طبیعت در شمال ایران
پایان. یعنی زیبا
لذت بردن از سرسبزی طبیعت آغاز برداشت بادم هست یعنی زنده شدن طبیعت
یعنی زنده شدن درفصل بهار
یعنی زیبا شدن درفصل تابستان
تابستان به معنی طبیعت در شمال ایران
پایان. یعنی زیبا
از ترکیب تاب ( تابیدن خورشید ) و استان
چرا کسی تا حالا ننموده؟ ( ارایه نداده )
چرا کسی تا حالا ننموده؟ ( ارایه نداده )
صیف . . . تموز. . . .
فصل تابش بیشتر خورشید، فصل تب، گرما، حرارت.
فصل درو و برداشت محصول.
در یونانی معنی عجیبی دارد.
فصل درو و برداشت محصول.
در یونانی معنی عجیبی دارد.
تابستان فصلی که من توش به دنیا اومدم . قبلاً ازش متنفر بودم ولی حالا دوستش دارم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)