دیکشنری
مترجم
بپرس
تاب داشتن
shimmy
take
دنبال کنید
مترادف ها
shimmy
(فعل)
تکان تکان خوردن، تاب داشتن
پیشنهاد کاربران
جان انجام کاری را داشتن
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها