بیهوشی

/bihuSi/

    anesthesia
    swoon
    syncope
    unconsciousness
    anaesthesia

فارسی به انگلیسی

بیهوشی اعصاب
narcolepsy

مترادف ها

fit (اسم)
حمله، هیجان، بیهوشی، بند، تشنج، غش، قسمتی از شعر یا سرود

astonishment (اسم)
حیرت، شگفتی، خیرگی، بیهوشی، عجب، حیرانی، سرگشتگی

stupefaction (اسم)
بهت، گیجی، بیهوشی، گیج سازی، تخدیر

stupidity (اسم)
مزخرف، سفاهت، بیهوشی، بی علاقگی، خیره سری، خریت، حماقت، سبک سری، کند ذهنی

faint (اسم)
بیهوشی، ضعف، غش

anesthesia (اسم)
بیهوشی، بی حسی، داروی بیهوشی، حسگیر، هوش بری

trance (اسم)
بیهوشی، نشئه، از خود بیخودی

epilepsy (اسم)
حمله، بیهوشی، بیماری صرع

swoon (اسم)
بیهوشی، ضعف، غش

insensibility (اسم)
بیهوشی، بی حسی، بی عاطفگی، غیر محسوسی

پیشنهاد کاربران

صعق
عجیب است که برابر های زیادی برا این واژه نوشته نشده. بیایید این واژگان زیبا را از فراموشی در بیاوریم:
به طور کلی Anesthesia به معنی هشیاری نیست بکله به معنی "بی حسی" است. حالا می تواند موضعی یا عمومی باشه که عمومی آن به بیهوشی معروف شده.
...
[مشاهده متن کامل]

باز ما Concussion را داریم که به معنی بیهوشی ناشی از ضربه است. کارواژه ی لوشیدن و لوشاندن می تواند برابر آن باشد.
ما Unconscious را دارم که می تواند بیهوش در پزشکی و ناهشیار در روانشناسی ترگمان شود.
باز بهتر برای خود واژه Conscious چون در روانکاوی هشیاری ترگمان شده در پزشکی به صورت "بهوشی" ترگمان شود.
غش و غسیدن را داریم که برابر Faint و Syncope است.
مدهوشی را داریم که برابر Blackout یا بیهوشی بر اثر میگساری و مصرف الکل است.
نار هوشی ( نارخوک هوشی ) را داریم که برابر Narcosis یا بیهوشی بر اثر مصرف دارو های نارکوتیک یا مواد، مثل تریاک است.
بی روان شدگی را داریم که برابر Apsychia است.
شمیدگی را داریم که برابر Comatose و کما یا اغما ست.
تشنج و صرع هم که به کل فرق می کنند.
🔴 چیزی که زیاد است برابر برای بیهوش کردن و بیهوشی :
غَلیدن
واغژولیدن
اوتانیدگی ، اوتانیدن
تیب شدگی
نست هوشی
از آگهی بشدن
از خود شدگی ، از خود رفتگی ، از خود بیخود شدن
هشیاری زدایی
🔴 علاوه بر اینها چیز هایی داریم که دیگر زبان ها شاید نداشته باشند مانند:
قور کستن ، قورکی ، بورکی = بیهوشی و ضعف ناشی از گرسنگی.
تباسیدن ، تبسیدن ، تفسیدن = بیهوش شدن بر اثر گرما

تنها چیزی که برابری برای ان نیافتم شوک Shock یا حالت شدید تر از غش و سنکوپ است که بر اثر کاهش جریان خون ایجاد می شود. امید است آگاه تران پیشنهادی برا آن دهند.

در جداول برای عبارت بیهوش معادل "شمند"آورده شده است
من دوست دارم بچه هایم مررا با قرص خواباور بیهوش کنند و معنای بیهوشی:کما - اغما
بیهوشی یعنی به خواب بروید. لطفا با نظرم موافق باشید و مرا لایک کنید من دختری 9 ساله هستم
به معنای کما .
نام یک کتاب زیبا نوشته ی گُردِن کُرمن نیز هست .
این کتاب مناسب سنین بالای ۱۲ سال است و ژانر آن رئال است . می توانید آن را از انتشارات پرتقال مطالعه کنید .
این کتاب زیبا درباره ی پسری به نام چیس است که ( به دلایلی که نمی گویم و باید در کتاب بخوانید ! ) از پشت بام می افتد و حافظه اش را از دست می دهد ، او می داند چگونه کار هایش را انجام بدهد ، اما به یاد ندارد که در گذشته آنها را انجام داده یا خیر ، او حتی والدین خود را از یاد برده ، و حتی دیگر خودش هم به یاد ندارد . او که در گذشته پسر خیلی خوبی نبوده ، حالا یک فرصت دوباره دارد تا آدم بهتری نسبت به گذشته اش باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

این کتاب یکی از کتاب های مورد علاقه ی من است و واقعا پیشنهادش می کنم .
با چیس همراه شوید در سفری که او به دنبال گذشته اش و اینده ای بهتر برای خود است !

Stupidness
اغما
کما