بینایی، خیال، شبح، منظر، طیف، رنگ های مریی در طیف بین
پیشنهاد کاربران
مبصری . [ م ُ ص ِ ] ( حامص ) مأخوذ از تازی ، هوشیاری و زیرکی و بصیرت و عاقبت اندیشی . ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ) . || بینائی : گفتند باری کم گری تا کم نگردد مبصری که چشم نابینا شود چون بگذرد از حد بکا. مولوی ( دیوان کبیر ج 1 ص 6 ) .