daunt, dismay, intimidate
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
شنیع، زشت، منزجر، مکروه، مغایر، ناسازگار، فرومایه، بیمناک
بیمناک، مشتاق، ارزومند، دلواپس، اندیشناک
بیمناک، نگران، درک کننده، با هوش، زود فهم
بیمناک، دقیق، ساعی، مواظب، متوجه، محتاط، بادقت، با احتیاط
بیمناک، ترسان، ژیان، ترس اور، هراسناک
بیمناک، ترسان، لرزنده، مرتعش، لرزش دار، تحریر دار
بیمناک، زود رنج، دارای سو ظن، رنجیده خاطر
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید










کسی که نظر می دهد
سهم زده . [س َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف ) ترسیده . بیمناک :
سهم زده کرگدن از گردنش
گور ز دندان گوزن افکنش .
نظامی .
سهم زده کرگدن از گردنش
گور ز دندان گوزن افکنش .
نظامی .
ترسناک
ترسناک هراسان