بیماری

/bimAri/

    illness
    disease
    affection
    complaint
    disorder
    ill
    malady
    patho-
    sickness
    condition
    crackup

فارسی به انگلیسی

بیماری اشعه
radiation sickness

بیماری امیزشی
social disease

بیماری اور
pestiferous

بیماری برتابشی
radiation sickness

بیماری بی خوابی
insomnia

بیماری تابشی
radiation sickness

بیماری تب اور
fever

بیماری حرفه ای
occupational

بیماری داسی گویچه
sickle cell anemia

بیماری دولاب
diabetes

بیماری ریه در اثر استنشاق ذرات پنبه نسوز
asbestosis

بیماری زا
insanitary, pestiferous, pestilential, pathogenic

بیماری زاد
pathological

بیماری شدید ولی زودگذر
acute

بیماری شناس
diagnostician

بیماری شناسی
diagnostic

بیماری طوطی
psittacosis

بیماری عفونی
infection

بیماری فاقد نشانه پیش اگاه ساز
asymptomatic

بیماری فشارکاهی
decompression sickness

مترادف ها

illness (اسم)
سقم، خستگی، اهو، شرارت، مرض، ناخوشی، کسالت، بدی، بیماری، عارضه کسالت

sickness (اسم)
سقم، خستگی، مرض، بیماری، عارضه کسالت

malady (اسم)
مرض، ناخوشی، بیماری، فاسد شدگی

پیشنهاد کاربران

:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " بیماری " می نویسد : ( بیماری در پهلوی وماریه wēmārīh بوده است. ) )
( ( . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص۴۵۶ . )
رقاصک
رنجور
دا . .
سقم. . .
سقامت
ناخوشی
بیماری ( Dis – Ease ) : [ اصطلاح پزشکی ] به معنای ناراحتی، در مقابل Ease به معنای راحتی است . در حقیقت بیماری نقطه مقابل سلامتی است .
درد، دردمندی، رنجوری، عارضه، علت، علیلی، کسالت، مرض، مریضی، ناخوشی، دا
مرض
عارضه
سقام
دا
درد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس