بیعانه

/bey~Ane/

    deposit
    earnest
    prepayment
    upfront
    eamest - money

فارسی به انگلیسی

بیعانه با پرداخت
layaway

بیعانه دادن
deposit, prepay

مترادف ها

earnest (اسم)
وثیقه، بیعانه

deposit (اسم)
ته نشین، سپرده، پول، ته نشست، بیعانه، گرو

pledge (اسم)
ضمانت، وثیقه، بیعانه، گرو، نوش، تعهد و التزام، سوگند ملایم، در گروگان، باده نوشی به سلامتی کسی

earnest money (اسم)
بیعانه، پیش بها

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 واژه ی برنهاده: پیشپرداخت 🇮🇷
ربون
پیشداد
مزدی که پیش از کار بمزدور و کارگر دهند و آنرا بعربی تقدمه خوانند. ( برهان ) . سلم. تسلیف. مزد پیش از کار و پول پیش از خریدن. بیعانه. پیش مزد. دستارا. مساعده :
ز بس حرص بخشش ، نکرده سؤال
بسائل دهد حرص او پیشداد.
عسجدی.
Earnest money
پیش بها
پیش پرداخت

بپرس