بیع

/bay~/

    selling
    sale

فارسی به انگلیسی

بیع شرط
revocable sale

بیع قطع
irrevocable sale

بیع نامه
bill (or deed) of sale

مترادف ها

selling (اسم)
بیع

پیشنهاد کاربران

بَیْعٌ: به خریدن چیزی در ازاء پرداختِ چیز دیگر را گویند. کسی برای رسیدن به خانه ای، مبلغی پول یا خانه ای دیگر می دهد تا آن خانه را بدست آورد. وَ یُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِیَةً مِنْ
...
[مشاهده متن کامل]
قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ، در این آیه برای عمل انفاق منعِ مبایعه در روز قیامت را بیان فرموده است؛ یعنی کسی که در دنیا انفاق نکرده باشد، در آن دنیا قادر به تهیه و ابتیاع این عمل صالح نخواهد بود. مبایعه و خرید و فروشِ عمل صالح در قیامت، اصلاً محلّی از اعراب ندارد و بی معنی است.

باتشکر
بیع به معنی خرید. در مقابل شری به معنی فروش
ضمنا بیع به معنی گرفتن نیز هست.
ریشه ی بیعت و بیعانه هستش.
معامله
بیع : انتقال مالکیت
بیع از باج ( باژ ) پارسی میاد که هم ریشه با buy انگلیسی هست
بیع:_ مبادله ( کالابه پول )
و
معاوضه:_مبادله ( کالا به کالا )
عقودمعین ج۱دکترکاتوزیان
بیع در زبان حقوق یعنی عقدی که به موجب آن مالکیت از دست فردی به طور کامل خارج شود و به دیگری انتقال یابد خواه ثمن آن پرداخت شود یا نشود
احل الله البیع و حرم الرباء
خداوند خرید و فروش را آزاد کرد و ربا را حرام
بیع=فروش
فروش ، خرید - هم به معنی خریدن و هم به معنی فروختن. تملیک عین است به عوض معلوم.
بیع عبارت از آن است که شخصی کالایی را به دیگری تسلیم نموده و بلافاصله وجوهی را دریافت کند
فروختن. . . دادن. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)