بیش از


    out
    plus
    upward

فارسی به انگلیسی

بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن
overrate

بیش از استطاعت سرمایه گذاری کردن
overcapitalize

بیش از اندازه طولانی
long-drawn-out

بیش از این
further

بیش از بیش
more than ever

بیش از پیش
increasingly

بیش از توانایی مالی خرج کردن
overspend

بیش از حد
exorbitant, de trop, fancy, hyper-, exceeding, excessive, inordinate, lavish, many, over-, overly, overmuch, superabundant, superlative, too, undue, unduly

بیش از حد ارزش قائل شدن
overvalue

بیش از حد انبار کردن
overstock

بیش از حد انتظار
supererogatory

بیش از حد انجام دادن
overdo

بیش از حد به کار بردن
overuse, overwork

بیش از حد بودن
exorbitance

بیش از حد تحسین کردن
idolize

بیش از حد توسعه دادن
overdevelop

بیش از حد جبران کردن
overcompensate

بیش از حد خودمانی
familiar

بیش از حد در چیزی چپاندن
overstuff

بیش از حد درخواست خرید چیزی را کردن
oversubscribe

پیشنهاد کاربران

بیشتر از، افزون از، فزون تر از
بالغ بر. . . ؛ رسنده و اندازه. ( فرهنگ نظام ) :در حمله فلان بالغ بر دوهزار لشکر بود. ( فرهنگ نظام ) . بالغ بر فلان مبلغ؛ به اندازه فلان مبلغ.
More than

بپرس