بیرونی، حیاط منزل
بیرونی
فرعی، اتفاقی، خارجی، بیرونی، دارای مبداء خارجی، جزئی
خارجی، بیرونی، ظاهری، واقع در خارج
بیرونی
مافوق، بیرونی، فوقانی، بالایی، رویی
بیرونی، بالایی، رویی
خارج، خارجی، اشکار، بیرونی، حذف شده، افشاء شده
بیرون، خارج از منزل، در هوای ازاد، بیرونی
خارج، خارجه، بیگانه، خارجی، اجنبی، ناجور، بیرونی، غریبه، نا مناسب
بیرون، خارج، خارجی، ظاهر، بیرونی، ظاهری
خارج، خارجی، بیرونی
ظاهر، بیرونی، ظاهری
خارج، خارجه، خارجی، ظاهر، بیرونی، ظاهری، واقع در سطح خارجی، صوری
قشری، پوستی، بیرونی، غشایی