بیرون ریختن


    discharge
    effuse
    empty
    evacuate
    shed
    teem
    vent
    void
    dump

فارسی به انگلیسی

بیرون ریختن از صافی
sift

بیرون ریختن اندوه
unload

بیرون ریختن مشکلات
unload

بیرون ریختن مواد زائد
weed

مترادف ها

void (فعل)
باطل کردن، بی اثر کردن، باطل شدن، خارج شدن، بیرون ریختن، پوچ کردن، دفع شدن، از درجه اعتبار ساقط کردن

vent (فعل)
خالی کردن، فروختن، بیرون دادن، بیرون ریختن

jet (فعل)
بیرون ریختن، پراندن، فواره زدن، مانند فواره جاری کردن، بخارج پرتاب کردن

emit (فعل)
خارج کردن، بیرون دادن، بیرون ریختن، انتشار نور منتشر کردن

outpour (فعل)
بیرون ریختن، بیرون روان شدن

پیشنهاد کاربران

فواره زدن
لُمبَر/ لنبر/ لنُبَر زدن
( لهجه و گویش تهرانی )
تکان خوردن آب و بیرون ریختن از ظرف، لرزان

بپرس