بیرون انداختن، با خشم ادا کردن، با خشم سخن گفتن، تف پراندن، تند و مغشوش سخن گفتن
دفع کردن، پس زدن، بیرون انداختن، معزول کردن، بیرون راندن
پریدن، گزاف گویی کردن، بالا جستن، پس جستن، بیرون انداختن، مورد توپ و تشر قرار دادن
بیرون انداختن
بیرون انداختن، خارج کردن، بزور خارج کردن
دفع کردن، بیرون انداختن، پس دادن
تبعید کردن، دفع کردن، بیرون انداختن، بیرون آمدن، از قالب دراوردن