out (قید)
دور از، بیرون، بیرون از
away (قید)
دور از، بیرون، پس از ان، دور، بی درنگ، بیک طرف، بعد، بیرون از، در سفر، بطور پیوسته، از انجا، از ان زمان، از انروی
without (قید)
بیرون، بیرون از، برون، بطرف خارج، انطرف، از بیرون
forth (قید)
جلو، پس، پیش، بیرون از، از حالا، دور از مکان اصلی
out of (حرف اضافه)
بیرون از، بواسطه
forth of (حرف اضافه)
بیرون از