خنک، بی مزه، بی طعم، بیروح
اهلی، خو گرفته، رام، بی روح، بی مزه، سست مهار
بی خبر، بی روح، بی خرد، بی هوش، غیر اگاه، ناخود اگاه
خشک، بی روح، بایر، بی لطافت، بی مزه
مهربان، رام، بی روح، فروتن، خاضع، ملایم، نجیب، حلیم، افتاده، بردبار، با حوصله
بی تفاوت، بی احساس، بی روح
کهنه، بی روح، بی حس، مرده
بی روح، بی عاطفه
بی روح، بی جرات، کم دل
بی روح، کسل کننده، وابسته به نثر، نثری، با اطناب
بی روح، مبتذل، وابسته به پیاده روی
خنک، بی روح، بی مزه، بی حس، مرده، بی حرکت
بی روح، بی جان، ساکن، راکد، فاقد نیروی جنبش، پر نشده
بی روح، بی جان، مرده، جامد، کسل، دل مرده و بی روح