بی گناه

/bigonAh/

    innocent
    sinless
    guiltless
    immaculate
    irreproachable
    lily-white
    impeccable

فارسی به انگلیسی

بی گناه اعلام کردن
exonerate, justify

بی گناه شناختن
exculpate

بی گناه شناخته شدن
clear

بی گناه شناسی
exoneration

مترادف ها

dewy-eyed (صفت)
ساده لوح، ساده دل، ساده طبع، بی گناه، معصوم و پاک چون کودک

blameless (صفت)
بی عیب، منزه، بی گناه، منزه از گناه، بی تقصیر

innocent (صفت)
منزه، بی گناه، بی تقصیر، مبرا، بی ضرر، مقدس، معصوم

guiltless (صفت)
منزه، بی گناه

sinless (صفت)
بی گناه، معصوم

irreproachable (صفت)
بی گناه، سرزنش نکردنی، ملامت نکردنی

clean-handed (صفت)
بی گناه، بی تقصیر

پیشنهاد کاربران

راحیل یعنی بی گناه
مبرا. بری
بی جرم و بی جنایت
بری

بپرس