بی گدار به اب زدن


    to be rash (in a specified act)
    to leap before one looks

پیشنهاد کاربران

بی گدار به آب زدن : [عامیانه، کنایه ] نسنجیده به کاری اقدام کردن، بی احتیاطی کردن.
نسنجیده عمل کردن.
کاری را بی فکر انجام دادن
Don't do anything rash
ناسنجیده به کاری اقدام کردن

بپرس