baselessness
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
بی ساقه، چسبیده، بی پایه
نا پایدار، ناپایا، زود گذر، نااستوار، بی ثبات، متزلزل، بی پایه، لرزان
سست، بی قاعده، شل، ول، هرزه، گشاد، ازاد، بی ربط، بی بند و بار، فروهشته، لق، بی پایه
بی اساس، بی پایه، بی اصل
پیشنهاد کاربران
کشکی
واهی. ( ع ص ) سست. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) . واهن. ( مهذب الاسماء ) . ضعیف. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : تدبیری دیگر ساختند در برانداختن خوارزمشاه التونتاش سخت واهی و سست و زفت. ( تاریخ بیهقی ص 87 ) .
... [مشاهده متن کامل]
قبه ای برساختستی از حباب
آخر آن خیمه ست بس واهی طناب.
مولوی. ( مثنوی چ نیکلسون دفتر4 ص 375 )
... [مشاهده متن کامل]
قبه ای برساختستی از حباب
آخر آن خیمه ست بس واهی طناب.
مولوی. ( مثنوی چ نیکلسون دفتر4 ص 375 )