بی ملاحظه

/bimolAheze/

    regardless
    careless
    inadvertent
    rash
    inconsiderate
    audacious
    blindfold
    bold
    disregardful
    graceless
    heavy-handed
    indiscreet
    insensate
    insensitive
    reckless
    thoughtless
    unthinking
    unwary
    irrespective
    regardless (of others)

مترادف ها

reckless (صفت)
بی پروا، عاری از حس مسئولیت، بی اعتنا، بی ملاحظه، بی بیاک

thoughtless (صفت)
لا قید، بی فکر، بی ملاحظه، ناشی از بی فکری

inconsiderate (صفت)
بی پروا، بی فکر، بی ملاحظه، سهل انگار

indiscreet (صفت)
بی احتیاط، بی ملاحظه، فاقد حس تشخیص، بی تمیز

incautious (صفت)
بی پروا، بی احتیاط، بی ملاحظه

unconsidered (صفت)
بی توجه، بی ملاحظه، نسنجیده، غیر قابل ملاحظه

پیشنهاد کاربران

بی ملاحظه: آن که پیامدهای کار، گفتار یا نوشتاری را به خوبی در نظر نمی گیرد و کاری را انجام می دهد یا سخنی می گوید یا نوشته ای را پخش می کند که یا ترسی از پیامدهای آن ندارد و یا از روی بی خردی چنین می کند و اگر پیامدهای ناگواری برایش داشته باشد با پر رویی انکار می کند و یا شرمنده و پشیمان می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

بی پیشوندی پارسی و ملاحظه واژه ای عربی است؛ همتای پارسی این است:
بی دائیدی ( دری - اوستایی )

اربب
بی ملاحظه به کسی می گویند که حرف آخر رو اول بزند ، شرایط طرف مقابل رو در نظر نگیرد و حرفاش رو بزند ، با کینه رفتار کند و با کینه حرف بزند ، بدون در نظر گرفتن شرایط محیط جا و مکان و روحی و روانی طرف مقابل
...
[مشاهده متن کامل]
نقاط ضعف طرف مقابل رو بازگو کند، در کل وقتی در موقعیت بی ملاحظه ای قرار بگیرد نه آبروی خودش براش مهمه نه آبروی طرف مقابل

برابر فارسی بی ملاحظه، بی چشم و رو است
بی پروا
بی پروای دیگران، نابخرد، بی اندیش
سلیم
بی ملاحظه: بی اندیشه، بدون اندیشیدن.
کسی که رعایت و ملاحظه ی طرف مقابلش را نکند نسبت به او بی ملاحظه بوده است.
پاچه ورمالیده