pall
بی مزه
/bimazze/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
اهلی، خو گرفته، رام، بی روح، بی مزه، سست مهار
خشک، بی روح، بایر، بی لطافت، بی مزه
بی رنگ، بی مزه، کم رنگ، رنگ پریده، غیر جالب
دارای برگهای شمشیری، بی مزه، سست، شل و ول، نی زار، جگن زار
خنک، بی مزه، پهن، صاف، تخت، هموار، مسطح، یک دست، قسمت پهن، بدون پاشنه، بی تنوع
خشک، بی لطافت، بی مزه، تهی، بیهوده، نارس، وابسته به روده تهی
بی مزه، بی سلیقه، بی ذائقه
خنک، بی مزه، بی طعم، بیروح
بی مزه، بد مزه، ناگوار، ناخوش آیند، بد بو، نا مشروع
خنک، بی روح، بی مزه، بی حس، مرده، بی حرکت
بی مزه، بدیهی، مبتذل، بیهوده، ناچیز، نا قابل، چیزهای بی اهمیت، جزیی
معمولی، بی مزه، پیش پا افتاده، مبتذل، همه جایی
سرد، بی مزه، زمستانی، مناسب زمستان
بی مزه، سست، رقیق، ابکی، زیپو
بی مزه، مبتذل، تکراری و پیش پا افتاده
بی مزه، بی شیره، بی نیرو
بی مزه، بدیهی، مبتذل
پیشنهاد کاربران
بی طعم. کریه.
( خوراک ) مثل آب