بی قواره

/biqavAre/

    awkward
    clumsy
    graceless

مترادف ها

ugly (صفت)
زشت، ترسناک، کریه، مهیب، بد منظر، بد گل، نا زیبا، بی قواره

پیشنهاد کاربران

ill - matched
بی ریخت
نابه اندام . [ ب ِ اَ ] ( ص مرکب ) ناموزون . نامتناسب . که باندام نیست .
بی اندام ؛ ناآراسته و نامتناسب و بدشکل. ( ناظم الاطباء ) . بی تناسب و ناهموار :
هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست.
حافظ ( از انجمن آرا ) .
زشت و بد ترکیب
نکره

بپرس