ستیز، حیف، ظلم، ستم، ستمگری، بیداد، بی عدالتی، بی انصافی
inequity(اسم)
نا درستی، خلاف موازین انصاف، بی عدالتی، بی انصافی
پیشنهاد کاربران
اگر با دیدن یا شنیدن هر بی عدالتی بدنت از خشم به لرزه می افتد وساکت ننشستی؛ پس یکی از اولیاء الله هستی. � أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ �62�.
بیرسمی رفتن ؛ خلاف قانون سرزدن. ظلم و تجاوز اعمال شدن. بی عدالتی شدن. ستم رفتن. بی عدالتی صورت گرفتن : چنانکه بوالحسن حکایت کرد خواجه بونصر را که آنجا بسیار غایت و بیرسمی رفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 462 ) .