بی صدا

/bisedA/

    noiseless
    quiet
    dumb
    mute
    silent
    still
    soundless
    voiceless
    tuneless
    shush

مترادف ها

dumb (صفت)
بی معنی، بی صدا، کند ذهن، گنگ، لال، بی کله، زبان بسته

quiet (صفت)
ساکت، دوستانه، فراخ، ارام، بی صدا، ملایم، ساکن، خاموش، اهسته، خموش

silent (صفت)
ساکت، ارام، بی صدا، صامت، خاموش، بی حرف، خمش، خموش

mute (صفت)
ساکت، بی صدا، صامت، گنگ، لال، خمش، خموش، بی زبان، غیر حاکی

atonic (صفت)
ضعیف، سست، بی تکیه، بی صدا، بی قوت، مربوط به سستی و بی قوتی

noiseless (صفت)
ساکت، بی صدا

whist (صفت)
ارام، بی صدا، گنگ، خاموش

consonantal (صفت)
بی صدا، صامت، وابسته به حروف بی صدا

surd (صفت)
بی صدا، صامت، گنگ، اصم

soundless (صفت)
ساکت، بی صدا، خاموش

voiceless (صفت)
بی صدا، گنگ، بیواک، بدون رای و عقیده

پیشنهاد کاربران

سلام دوستان آیا کلمه play بی صدا است ممنون میشم که بگید .
لب بسته . [ ل َ ب َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) ساکت . خاموش :
تا توی ِ لب بسته گشادی نفس
یک سخن نغز نگفتی به کس .
نظامی .
در عشق شکسته بسته دانی چونم ؟
لب بسته و دل شکسته دانی چونم ؟
تو مجلس می نشانده دانم چونی
من غرقه ٔ خون نشسته دانی چونم ؟
خاقانی .
بی صوت، خاموش، ساکت، صامت، آرام، همخوان، آهسته
آهسته
غرغ در سکوت ، سکوت

اهسته

بپرس