effrontery (اسم)خیرگی، جسارت، گستاخی، خیره چشمی، بی شرمیbrass (اسم)برنج، پول خرد برنجی، بی شرمی، افسر ارشدindecency (اسم)گستاخی، بی شرمی، ناشایستگی، بی نزاکتی
هیزسمسول ورزیدن. [ س َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) بیشرمی کردن. شوخی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) : تا به پنج رسید [ شربت شراب ] نشاط در ایشان آمد و رقص و کچول آغازیدند و لور و سمسول ورزیدند. ( راحة الصدور راوندی ) .پررویی، دریدگی، گستاخی، وقاحت، بی حیایی، هتاکیوقاحتخیرگیهتاکی+ عکس و لینک