بی زبان گنگبی زبان ؛ بی سخن. خاموش :گویا و لیکن بی زبانجویا و لیکن بی وفا. ناصرخسرو. سخنها دارم از درد تو بر دلولیکن در حضورت بی زبانم. سعدی.ابکم، اصم، الکن، گنگ، لال، خاموش، ساکت، خجالتی، خجول، بی عرضه+ عکس و لینک