passively
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
ابله، کودن، بی ذوق
کودن، خشک مغز، بی ذوق
پیشنهاد کاربران
کورذوق. [ ذَ / ذُو ] ( ص مرکب ) بی ذوق. آن که ذوق سلیم ندارد. ( فرهنگ فارسی معین ) . بی ذوق و آن که ذائقه نداشته باشد. ( آنندراج ) :
چه غم زین عروس سخن را بتر
که بر کورذوقان بود جلوه گر.
ظهوری ( از آنندراج ) .
کورذوقان ز فیض تربیتت
چو مسیحا، مزاج دان سخن.
ملاطغرا ( از آنندراج
چه غم زین عروس سخن را بتر
که بر کورذوقان بود جلوه گر.
ظهوری ( از آنندراج ) .
کورذوقان ز فیض تربیتت
چو مسیحا، مزاج دان سخن.
ملاطغرا ( از آنندراج