بی خیال

/bixiyAl/

    thoughtless
    unintentional
    airy
    freewheeling
    frivolous
    happy-go-lucky
    insouciant
    light
    lightheaded

مترادف ها

carefree (صفت)
بی خیال، سبکبار، لا ابالی

پیشنهاد کاربران

بی خیال: بدون تخیل و تصویر
بی خیالش مباد منظرِ چشم
زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ
تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد،
- زیرااین گوشه خلوت، سرای اوست ( جایگاه کس دیگری نیست ) .
بی درد
insouciant
Carefree
بی توجه
✏️ think nothing of it
( این اصطلاح هم در جواب کسی که از شما عذرخواهی کرده استفاده می شود و هم در جواب کسی که تشکر کرده )
✍ بیخیال، مهم نیست، فکرش هم نکن، بهش فکر نکن، اصلا حرفش هم نزن!
✍ قابلی نداشت، خواهش میکنم
بی تفاوت، خنثی، یکسان انگار ، خونسرد
بیخیال
میگید شاد بودن یعنی بیخیال بودن درست نیست ها، شادی هم یه خیاله ولی خیال مثبت
بی خیال بودن یعنی شاد زندگی کردن
الکی خوش
No way
Give me a break
Never mind
Comeon
Don't care
Don't give a f**k
Don't give a damn
Let it go
Pass on
بیخیال یعنی عادی وبی دغدغه وحساس نبودن
بی انگار
Calm
Give something up as a bad job
Take it easy
بی خیال. ( بی + خیال ) ( صفت ) شخص بدون دغدغه، شخص کم فکر، شخص لااُبالی. ( فعل امر ناکامل ) فکرش را نکن! دغدغه نداشته باش! به خودت سخت مگیر!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس