دیکشنری
مترجم
بپرس
بی خانمان
/bixAnomAn/
displaced
homeless
nomad
stateless
vagrant
waif
ruined
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
بی خانمان کردن
displace, uproot
مترادف ها
homeless
(صفت)
سرگردان، اواره، غریب، دربدر، بی خانمان، بی مسکن، خانه بدوش، بی مکان و منزل
پیشنهاد کاربران
بی سروسامان
زاورا
خانه بدوش
در به در
هرجایی
ویلان
دربدر
+ عکس و لینک