hit-or-miss, irregular, wild
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
نامعلوم، بی حساب، نا شمردنی، شمرده نشدنی
بی حساب، ناگفته، اشکار نشده
بی حساب، بی امتیاز
بی شمار، بی حساب، غیر قابل محاسبه
پیشنهاد کاربران
یربەیر
نامعدود. [ م َ ] ( ص مرکب ) بی حساب . بی شمار. ناشمار. بیکران . بی قیاس . بی اندازه . بسیار. || ناشمرده . ( ناظم الاطباء ) . شمرده ناشده : من چه گویم که گر اوصاف جمیلت شمرندخلق آفاق ، بماند طرفی نامعدود. سعدی .
بدون علت و دلیل و منشا
حرف بدون فکر