بی حساب

/bihesAb/

    countless
    irregular
    even
    incalculable
    quits

فارسی به انگلیسی

بی حساب و کتاب
hit-or-miss, irregular, wild

مترادف ها

incalculable (صفت)
نامعلوم، بی حساب، نا شمردنی، شمرده نشدنی

untold (صفت)
بی حساب، ناگفته، اشکار نشده

scoreless (صفت)
بی حساب، بی امتیاز

incomputable (صفت)
بی شمار، بی حساب، غیر قابل محاسبه

پیشنهاد کاربران

یربەیر
نامعدود. [ م َ ] ( ص مرکب ) بی حساب . بی شمار. ناشمار. بیکران . بی قیاس . بی اندازه . بسیار. || ناشمرده . ( ناظم الاطباء ) . شمرده ناشده : من چه گویم که گر اوصاف جمیلت شمرندخلق آفاق ، بماند طرفی نامعدود. سعدی .
بدون علت و دلیل و منشا
Be quits:
I paid for the tickets and you bought dinner. So we are quits, I reckon.
Am I quits with you?
حرف بدون فکر

بپرس