بی تفاوت

/bitafAvot/

    apathetic
    disinterested
    incurious
    indifferent
    insensible
    languid
    nonchalant
    torpid
    unconcerned
    unresponsive
    cool
    po-faced

فارسی به انگلیسی

بی تفاوت هم
phlegmatic

مترادف ها

apathetic (صفت)
بی تفاوت، بی احساس، بی روح

incurious (صفت)
بی تفاوت، نا کنجکاو

apathetical (صفت)
بی تفاوت، بی احساس، بی روح

پیشنهاد کاربران

بی تفا وتی یعنی یک سیاست، که همه شیفته تومیشوند بدون انکه خبردارشوی
بی واکنش، بی انگیزه، سست، بی رگ، یکسان انگار، بی داوری، بی مهر، نَیَنگیخته
بی رگ
بی تفاوتی یعنی اروم بودن و اهمیت ندادن ب حاله بد
در هر حالتی بیخیال بودن و آروم بودن . . اینو من میگم
برا هر کسی فرق داره
همسانگِرا، همسان - نگر، همسان - انگار، بی - واکنش، نادلبسته
بی واکنشی
بی توجه
بع نظر من بی تفاوت یعنی تو به طرفت خیلی اهمیت میدی چون دوسش داری ولی اون خیلی سرده و بی تفاوته نسبت بهت
بی تفاوت یعنی :خسته شدن ، کم اوردن ، بی حس شدن. . . . یعنی توی وجودت اون حس مرده باشه و دیگه واست معنی نداشته باشه: )
�بی تفاوت� یعنی بدون اختلاف، بدونِ فرق، بدون تمایز، بدونِ مغایرت. . . شبیه به هم.
کاربردش در معنی لاقید، بی علاقه، بی اعتنا درست نیست.
- بعضی ها نسبت به تغییرات اقلیمی �بی اعتنا� هستند . . . ( نه �بی تفاوت�! )
...
[مشاهده متن کامل]

- چرا به آینده ی فرزندانت �بی علاقه� هستی؟ . . . . . . . . . ( نه بی تفاوت! )

از زندگی خسته باشی و هیچ امیدی نداشته باشی
ادمای بی تفاوت نثبت ب همه چی هیچ حسی ندارن خیلی سرد
ادمای بی تفاوت هیچ حسی نثبت ب هیچی ندارن خیلی سرد
من درکش نمیکنم چرا؟؟
بی حس بدون عملکرد بدون انگیزه بدون شادی پراز درد وغم

بی تفاوتی یعنی تمام احساسی ک توی دل بوده بمیره و ادم چیزی حس نکنه. . .
بی احساس کسی که اصلا چیزی رو به دیل خودش نمیبینه
بی تفاوتی انبوهی از نبود حس ها
بی انگیزه
ب نظر من بی تفاوت بودن ب معنی واقعی
نداشتن امید واس زندگیست
یعنی ی جسم بی روح بی انگیزه بدون هدف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس