بدون کشش، بی تشویش، بدون اضطراب، بدون مد
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
بی تشویش. ( بی + تشویش ) بدونِ تشویش، نامضطرب، نامشوش.
رجوع شود به تشویش داشتن.
مثال:
"همچنان آرام و بی تشویش
می رود شادان به راه خویش
می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر
ضربه سم ستور بادپیمایش
... [مشاهده متن کامل]
مقصد او خانه دلدار زیبایش
مردمان از یکدیگر آهسته می پرسند
«کیست پس این دختر خوشبخت؟»" ( فروغ فرخزاد - شعر «رؤیا» از مجموعۀ «دیوار»، ۱۳۳۵ )
رجوع شود به تشویش داشتن.
مثال:
"همچنان آرام و بی تشویش
می رود شادان به راه خویش
می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر
ضربه سم ستور بادپیمایش
... [مشاهده متن کامل]
مقصد او خانه دلدار زیبایش
مردمان از یکدیگر آهسته می پرسند
«کیست پس این دختر خوشبخت؟»" ( فروغ فرخزاد - شعر «رؤیا» از مجموعۀ «دیوار»، ۱۳۳۵ )