پیر، کهنه، بی ارزش، کرم خورده، فاسد شده، کهن سال، سوراخ شده
raffish(صفت)
بی ارزش، بد نام
punk(صفت)
بی ارزش
fustian(صفت)
بی ارزش، فاستونی نخی
no-par(صفت)
بی ارزش، بدون ارزش واقعی
picayune(صفت)
پست، بی ارزش، جزئی، ناچیز
picayunish(صفت)
بی ارزش، جزئی
rubbishy(صفت)
بی ارزش
unvalued(صفت)
بی ارزش، بدون ارج، بی پاداش
waff(صفت)
بی ارزش
پیشنهاد کاربران
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ناچیز، بی بها، نیارزش، رایگان ( مفت ) ∆ با ارزش = ارزشی، بهادار، ارجمند، ارزشمند، سپندا، زرین، پرگهر
ابتذال
خوارقدر. [ خوا / خا ق َ ] ( ص مرکب ) بی قدر. ناچیز. پست قدر. بی شخصیت : و خوارقدرتر نزدیک ارباب وقع و مقدار. ( ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 108 ) .
not amount to much/anything/a great deal etc =to not be important, valuable, or successful
سارق چیزهای بی ارزش=دله دزد
ناقابل
بی ارزش در زبان آذری به کنایه "ائته آتسون ائت یئمز " ( جلو سگ بیندازی سگ نمی خورد ) . کنایه از اینکه خیلی بی ارزش است .